دانلود آهنگ جدید ایرانی 2019 | 98 از خواننده های معروف

دانلود آهنگ های جدید ( شاد,غمگین,سنتی و... ) از خواننده های معروف ایرانی با بهترین کیفیت | آهنگ های سال 2019 - 98

دانلود آهنگ جدید ایرانی 2019 | 98 از خواننده های معروف

دانلود آهنگ های جدید ( شاد,غمگین,سنتی و... ) از خواننده های معروف ایرانی با بهترین کیفیت | آهنگ های سال 2019 - 98

دانلود آهنگ جدید از خوانندگان معروف و مجاز با لینک مستقیم - با کیفیت 128 و 320 به همراه متن و تکست آهنگ - پخش آنلاین
دانلود فول آلبوم خواننده ها بصورت یکجا - آهنگ های پرطرفدار خوانندگان معروف ایرانی - آهنگ های جدید شاد ، غمگین ، سنتی ، بی کلام ، عاشقانه ، دونفری ، اسپرت ، ورزشی ، آهنگ برای ماشین
بیوگرافی ، زندگینامه ، زندگی شخصی ، ازدواج و همسر ، کنسرت ، تک آهنگ ها - آهنگ های برتر هفته ، ماه و سال

کلمات کلیدی

آهنگ آرون افشار شب رویایی

دانلود آهنگ هوروش بند عاشقم کردی

دانلود آهنگ گرشا رضایی دریا نمیرم

دانلود آهنگ آرون افشار شب رویایی

آهنگ یوسف زمانی پریزاد

بیوگرافی کامل مهراد جم+ اسامی تمامی آهنگ های این خواننده برای دانلود

آهنگ هوروش بند عاشقم کردی

دانلود آهنگ شهاب مظفری خزون + بالاترین

دانلود آهنگ رضا شیری دخترک

آهنگ رضا شیری دخترک

دانلود آهنگ محسن ابراهیم زاده مرور خاطراتت

آهنگ محسن ابراهیم زاده مرور خاطراتت

متن آهنگ محمد علیزاده برگردی ای کاش

دانلود آهنگ محمد علیزاده برگردی ای کاش

آهنگ محمد علیزاده برگردی ای کاش

متن آهنگ فرزاد فرخ عاشقم باش

دانلود آهنگ فرزاد فرخ عاشقم باش

آهنگ فرزاد فرخ عاشقم باش

متن ترانه محسن یگانه نیستی

دانلود آهنگ محسن یگانه نیستی

آهنگ محسن یگانه نیستی

دانلود آهنگ مسعود صادقلو چتر

آهنگ مسعود صادقلو چتر

متن اهنگ گرشا رضایی دریا نمیرم

دانلود اهنگ گرشا رضایی دریا نمیرم

زندگینامه اشوان

دانلود آهنگ های اشوان

بیوگرافی اشوان

آهنگ های اشوان

دانلود آهنگ فرزاد فرزین شمال

۵۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

متن اهنگ امین بانی به نام زیبای تماشایی

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۱۸ ب.ظ

دانلود آهنگ امین بانی زیبای تماشایی

هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * زیبای تماشایی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , امین بانی باشید.

دانلود آهنگ امین بانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک

Download new song by Amin Bani called Zibaye Tamashaei With online playback , text and the best quality in mediac

دانلود آهنگ امین بانی زیبای تماشایی

متن اهنگ امین بانی به نام زیبای تماشایی


تو باشو پیدا شو
زیبای تماشایی
وقتی که تو اینجایی
دور از منه تنهایی
میخندی میبندی چشماتو که شب میشه میمیرم اگه پیش من چشم تو ابری شه
جون بخواه جون دلم پیش تو میمونه دلم از تو چه پنهونه دلم عاشق با تو
دل بده جون دلم بی تو پریشونه دلم از تو چه پنهونه دلم عاشق با تو
ساعتای قرار انتظارت خوبه خوش به حالم که حالم کنارت خوبه
بی قرارم رو شونت که سر میذارم بهتر از من میدونی که دوست دارم
بهتر از من میدونی که دوست دارم
تو باشو پیدا شو زیبای تماشایی وقتی که تو اینجایی دور از منه تنهایی
میخندی میبندی چشماتو که شب میشه میمیرم اگه پیش من چشم تو ابری شه
جون بخواه جون دلم پیش تو میمونه دلم از تو چه پنهونه دلم عاشق با تو
دل بده جون دلم بی تو پریشونه دلم از تو چه پنهونه دلم عاشق با تو
ساعتای قرار انتظارت خوبه خوش به حالم که حالم کنارت خوبه
بی قرارم رو شونت که سر میذارم بهتر از من میدونی که دوست دارم
بهتر از من میدونی که دوست دارم

 

امین بانی زیبای تماشایی

مدیاک ››› امین بانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۱۸
گزارش آهنگ جدید

فردریک داگلاس

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۵۹ ب.ظ

فردریک داگلاس رهبر جنبش براندازانه ، قهرمان اولیه حقوق زنان و نویسنده "روایتگر زندگی فردریک داگلاس" بود.
فردریک داگلاس کی بود؟
فردریک داگلاس ، رهبر اهریمنالیست ، حدوداً در سال 1818 در شهرستان تالبوت ، مریلند به بردگی متولد شد. وی به یکی از مشهورترین روشنفکران زمان خود مبدل شد و به رئیس جمهور مشاوره داد و به هزاران نفر در مورد علل مختلفی از جمله حقوق زنان و قانون منزل ایرلند سخنرانی کرد.

در میان نوشته های داگلاس چندین زندگینامه شرح زندگی خود را شرح داده اند که تجربیات وی را در مورد برده داری و زندگی وی پس از جنگ داخلی از جمله کارنامه معروف روایت زندگی فردریک داگلاس ، یک برده آمریکایی توصیف می کند.

اوایل زندگی
فردریک آگوستوس واشنگتن بیلی در حدود سال 1818 به دلیل برده داری در شهرستان تالبوت ، مریلند به دنیا آمد. همانطور که غالباً با بردگان اتفاق می افتاد ، سال و تاریخ دقیق تولد داگلاس ناشناخته است ، اما بعداً در زندگی او تصمیم گرفت که آن را در 14 فوریه جشن بگیرد.

داگلاس در ابتدا با مادربزرگ مادری خود ، بتی بیلی زندگی می کرد. در سنین جوانی ، داگلاس برای زندگی در خانه صاحبان مزارع انتخاب شد که یکی از آنها احتمالاً پدر وی بوده است.

مادرش که در زندگی خود حضور متناوب داشت ، وقتی حدود 10 ساله بود درگذشت.

عکس فردریک داگلاس
فردریک داگلاس

عکس: مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی ، 2010.36.10ab

یادگیری خواندن و نوشتن
همسر سلفیا ، بردهنده بالتیمور ، با تحصیل ممنوعیت آموزش برده برای خواندن و نوشتن ، در حدود 12 سالگی ، وقتی داغلاس الفبای داگلاس را آموخت ، وقتی اوولد همسرش را به ارائه درسهای بیشتر ممنوع کرد ، داگلاس همچنان از کودکان سفید پوست و دیگران در این محله آموخت.

از طریق خواندن ، مخالفت ایدئولوژیک داگلاس با برده داری شروع به شکل گرفت. او روزنامه ها را با حیرت خواند و تا حد امکان به جستجوی نوشتار و ادبیات سیاسی پرداخت. در سالهای بعد ، داگلاس اعتبارسنجی کلمبیایی را به روشن شدن و تعریف نظرات خود در مورد حقوق بشر اعتبار داد.

داگلاس دانش جدید خود را با سایر افراد بردگی به اشتراک گذاشت. با استخدام ویلیام فرلند ، وی به بردگان دیگر در این مزارع آموخت که عهد جدید را در یک سرویس کلیسایی هفتگی بخوانند.

علاقه به حدی بود که در هر هفته ، بیش از 40 برده در درس شرکت می کردند. گرچه فرلند با این درسها درگیر نشد ، اما سایر صاحبان بردگان محلی درک کمتری داشتند. آنها با اسلحه و سنگی مسلح شدند و این جماعت را به طور دائم پراکنده کردند.

با جابجایی داگلاس بین آولدز ، او بعداً به کار شد تا برای ادوارد کووی که شهرت "برده شکنی" را داشت ، کار کند. سوءاستفاده مداوم کووی تقریباً 16 ساله داگلاس را به لحاظ روانشناختی شکست. ، در صحنه ای که در اولین زندگی نامه خود با قدرت ارائه شده است.

پس از از دست دادن درگیری جسمی با داگلاس ، کووی هرگز او را دوباره مورد ضرب و شتم قرار نداد. داگلاس قبل از اینکه موفق شود ، دوبار سعی کرد از برده داری فرار کند.


همسر و فرزندان
داگلاس در 15 سپتامبر 1838 با آنا موری ، یک زن سیاه پوست آزاد ازدواج کرد. داگلاس عاشق موری شد که در تلاش نهایی خود برای فرار از برده داری در بالتیمور به او کمک کرد.

در تاریخ 3 سپتامبر 1838 ، داگلاس سوار قطار به هاور دو گریس ، مریلند شد. موری برخی از پس انداز خود و لباس ملوان را برای او فراهم کرده بود. وی مدارک شناسایی به دست آمده از یک دریانورد سیاه سیاه را حمل می کرد. داگلاس در کمتر از 24 ساعت راهی خانه امن دیوید راگلس برچیده شده در نیویورک شد.

به محض ورود ، داگلاس برای موریایی به نیویورک ملاقات کرد و در آنجا ازدواج کرد و نام جانسون را برای پنهان کردن هویت داگلاس پذیرفت. آنا و فردریک سپس در نیو بدفورد ، ماساچوست مستقر شدند ، که دارای یک جامعه آزاد و پر رونق سیاه بود. آنها در آنجا داگلاس را به عنوان نام ازدواج خود پذیرفتند.

داگلاس و آنا پنج فرزند در کنار هم داشتند: روزتا ، لوئیس هنری ، فردریک جونیور ، چارلز ردموند و آنی که در 10 سالگی درگذشت. آنا علی رغم اختلافات زناشویی ناشی از روابط وی با چند زن دیگر ، حامی وفادار در کارهای عمومی داگلاس بود.


پس از مرگ آنا ، داگلاس با هلن پیتز ، فمینیست اهل هونی ، نیویورک ازدواج کرد. پیتس دختر گیدئون پیتز جونیور ، یک همکار براندازگر بود. فارغ التحصیل کالج Mount Holyoke ، پیتس روی یک نشریه رادیکال فمینیستی کار کرد و بسیاری از اصول اخلاقی داگلاس را به اشتراک گذاشت.

ازدواج آنها باعث جنجالهای قابل توجهی شد ، زیرا پیتس سفید و نزدیک به 20 سال جوانتر از داگلاس بود. کودکان داگلاس خصوصاً از رابطه راضی نبودند. با این وجود ، داگلاس و پیتز 11 سال بعد از مرگ وی ازدواج کردند.

متجاوز
پس از اقامت به عنوان یک مرد آزاد به همراه همسرش آنا در نیو بدفورد در سال 1838 ، سرانجام از داگلاس خواسته شد تا داستان خود را در جلسات براندازی اعلام کند و او یک مدرس عادی ضد برده داری شد.

بنیانگذار مجله هفتگی The Liberator ، ویلیام لوید گاریسون ، از قدرت داگلاس تحت تأثیر قرار گرفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۵۹
گزارش آهنگ جدید

برند چیست؟

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۲۷ ب.ظ

برندسازی یکی از مهمترین جنبه های تمام مشاغل است، فرقی نمی کند شغل مورد نظر کوچک باشد یا بزرگ، خرده فروشی باشد یا بازاریابی B2B.

یک استراتژی موثر برای شناساندن برند محصولات و خدمات در بازار رقابتی در اختیار شما قرار می دهد.

اما برندسازی دقیقا چه مفهمومی دارد؟ چگونه برندسازی می تواند روی یک کسب و کار کوچک تاثیرگذار باشد؟

برند چیست؟

به عبارت ساده می توانیم بگوییم که برند شما وعده ای است که شما به مشتری خود می دهید.

در واقع شما با معرفی برند خود به مشتری، به آنها می گویید که چه انتظاری باید از محصولات و خدمات شما داشته باشند.

برندسازی باعث می شود بین محصولات شما و سایر رقبا تمایز ایجاد شود.

برند نشان دهنده ی مشخصات و ویژگی های محصولات و خدماتی است که شما در اختیار مشتری قرار می دهید.  

بطور کلی برند معرفی کاملی از شما و محصولات و خدماتتان را در بر دارد.

آیا شما کارآفرین خلاق در صنعت خود هستید؟

آیا در زمینه ی فعالیت خود با تجربه هستید؟

آیا در کسب و کار خود قابل اعتماد هستید؟

آیا محصولات و خدمات شما پر هزینه و با کیفیت بالا هستند یا کم هزینه و با ارزش بالا هستند؟

شما باید ویژگی های خود را انتخاب کنید، شما نمی توانید برای مردم همه چیز باشید، شما نمی توانید برای همه ی مردم باشید.

ویژگی های شما باید مبتنی بر مشتری های هدف شما باشد.

پایه و اساس برند شما، لوگو و آرم تجاری شماست.

وب سایت، بسته بندی مناسب، موارد تبلیغاتی دیگر همچون کارت ویزیت و ... که همه باید به گونه ای یکپارچه در کنار هم قرار بگیرند و معرف مارک و برند شما باشند.

استراتژی برندینگ:

استراتژی که برای برند خود در نظر می گیرید باید در بردارنده ی پیام های برند شما باشد.

مکانی را که برای تبلیغات در نظر می گیرید جزئی از استراتژی برند شما به حساب می آید.

کانال های توزیع نیز قسمتی از استراتژی برند شما می باشند.

بطور کلی هر آنچه بصورت سمعی و بصری با شما ارتباط برقرار می کند، قسمتی از استراتژی برند شما می باشد.

اگر در برندسازی بصورت استراتژیک پیش بروید، پس از گذشت مدتی منجر به ارزشی خاص در برند شما می شود.

بدین طریق ارزش افزوده ای به محصولات و خدمات شرکت وارد می گردد و این امکان را به شما می دهد تا هزینه بیشتری را بابت برند خود به محصولات یکسان و بدون داشتن مارک اختصاص دهید.

به عنوان مثال برندهای محبوب موادغذایی همچون کوکاکولا نسبت به سایر برندهای نوشیدنی و نوشابه قیمت بالاتری دارند زیرا برند آن شناخته شده است و مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند.

ارزش افزوده ی ذاتی برای ارزش سهام تجاری اکثرا به صورت کیفیت یا دلبستگی عاطفی نمایان می شود.

مثلا برند نایک سعی می کند بین محصولات خود، با ورزشکاران نامبروان و ستاره جهان ارتباط برقرار کند و از این طریق قصد دارد که حسی را در مشتری ایجاد کند که مشتری دلبستگی عاطفی را که دارد از طریق این ورزشکار به محصول مورد نظر انتقال دهد.

در واقع برای برند نایک تنها کیفیت و زیبایی و راحتی و سایر ویژگی های کفش مهم نیست که منجر به فروش کفش می شود.

برند را تعریف کنید:

تعریف کردن مارک و برند شما سفری جالب به کشف تجارت شما می باشد.

شاید انجام دادن این کار برای شما ناراحت کننده، مشکل و وقت گیر باشد اما حداقل وقت کوتاهی را بگذارید و به سوالات زیر پاسخ دهید.

هدف شرکت شما چیست؟

مزیت ها و خصوصیات محصولات و خدمات شما چیست؟

مشتریان در حال حاضر چه دیدگاهی در مورد شرکت شما دارند؟

بین شرکت خود و چه ویژگی هایی می خواهید ارتباط برقرار کنید؟

برای برندسازی وقت بگذارید، تحقیق و بررسی انجام دهید.

نیازها، خواسته های مشتری های فعلی و مشتری های آینده محصولات و خدمات خود را در نظر بگیرید.

بر تفکرات و اندیشه های خود بسنده نکنید و باید تفکرات مشتری را نیز در نظر بگیرید.

اعتماد کردن به تفکرات شما کافی نیست، نظر مشتری در اینجا اولویت دارد.

اگر با استراتژی برندسازی آشنایی ندارید و نمی دانید که چگونه باید به تعریف برند و نام تجاری خود بپردازید، از گروه های مشاوره که فعالیت می کنند بدین منظور کمک بگیرید.

روش معرفی برند:

وقتی برند (مارک) مورد خود را تعریف کردید، چگونه می خواهید آن را معرفی کنید؟

یک لوگوی مناسب طراحی کنید و آن را در همه جا قرار دهید.

پیام برند خود را بنویسید، پیام های کلیدی که می تواند منجر به ارتباط با برند شود را مشخص نمایید.

هر مشتری و هر کارمند باید از ویژگی ها و خصوصیات برند شما مطلع شود.

برندسازی را در تمام ابعاد شغل خود وارد کنید، به عنوان مثال اگر بر روی برندسازی مجله خبری ژولی پولی فعالیت می کنید، وقتی تماس های تلفنی را پاسخ می دهید باید بگویید ژولی پولی بفرمایید... یا در آدرس های ایمیل خود از برند مورد نظر استفاده نمایید.

https://t.me/s/mediac_ir

برای شرکت خود صدایی ایجاد نمایید که نشان دهنده برند محصولات و خدمات شما باشد. اگر یادتان باشد چند سال پیش برای تبلیغ برند صاایران در تلویزیون صدایی پخش می شد و سپس می گفت صاایران هر روز بهتر از دیروز.

یک برچسب، جمله ای به یاد ماندنی، مختصر و مفید که شعار و جوهره ی نام تجاریتان است را مشخص نمایید.

طبق استانداردهای بازاریابی که مشخص کرده اید، پیش بروید.

طرح رنگی، قرار دادن لوگو، احساس را در مجموع نشان دهید.

نیازی نیست بیش از حد احساسی و فانتزی برخورد کنید ولی سعی کنید سازگار باشید و بتوانید ارتباط موثری را با مخاطب برقرار کنید.

با برند و نام تجاری خود صداقت داشته باشید. اگر وعده ای را در تبلیغات و شعارهای برند خود بازگو می کنید ولی آن را عملی نکنید، مشتری را از دست خواهید داد.

بارها شده برندهای مطرح در بازه های زمانی مشخص وعده ی قرعه کشی می دهند، وقتی مردم بخاطر قرعه کشی خرید می کنند و موعد قرعه کشی فرا می رسد، خبری از قرعه کشی نمی شود و وعده های خود را فراموش می کنند!

محکم و مقاوم باشید. مهمترین نکته ای را که باید در اینجا خاطرنشان کنیم و در برگیرنده ی تمام موارد گفته شده است، ثابت قدم بودن است، اگر محکم و ثابت قدم نباشید تلاش های شما برای برندسازی با شکست روبرو خواهد شد.

https://t.me/mediac_ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۲۷
گزارش آهنگ جدید

متن اهنگ علی ابراهیمی به نام دینامیت

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۵۰ ب.ظ

دانلود آهنگ علی ابراهیمی دینامیت

هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دینامیت * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , علی ابراهیمی باشید.

دانلود آهنگ علی ابراهیمی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک

Download new song by Ali Ebrahimi called Dinamit With online playback , text and the best quality in mediac

دانلود آهنگ علی ابراهیمی دینامیت

متن اهنگ علی ابراهیمی به نام دینامیت


آخ برم قربون چشمات
من فدایه دور سرت
من حواسم بهته
هیچکی نیاد دور ورت
میگی لطفا به کسی نگو دلت گیر منه
اخ بمیرم واسه اون لفظ قلم حرف زدنت
دسته کم هر دفعه قلبمو تو لرزوندی یه یار
دفعه بعدی میگم ثبت کنه یه لرزه نگار
دیگه کم مونده بهت تمام دنیامو بدم
تو میخوای بشنوی از زبونم اینا رو بگم

تسلیلمم اخرین تصمیم
اینه با تو باشه تو یه قاب تصویرم
حالیته دل که طوفانیته
موج احساساتش عین دنیامیته

نباشی از غصه تو لاکم پنهونم درد دلنگیتم میوفته به جونم
جذابی غیر از این حرفی نمیمونه
کی اندازه من قدرتو میدونه

دانلود آهنگ علی ابراهیمی دینامیت

علی ابراهیمی دینامیت

مدیاک ››› علی ابراهیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۵۰
گزارش آهنگ جدید

مت گرونیز

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۶:۱۱ ب.ظ

مت گرونیز ، خالق سیمپسونز ، متولد 1954 در پورتلند ، اورگان ، از بسیاری جهات ، کودکی بت پرستی داشت. همانطور که در کتاب Simpsons: An بدون سانسور و غیرمجاز شرح داده شده است ، او در کنار باغ وحش قدیمی پورتلند بزرگ شد ، که پس از بازگشایی در محل جدیدی در سال 1959 ، با محصور کردن حیوانات متروکه ، به سرزمین های شگفت انگیزی برای گرونینگ و دوستانش تبدیل شد.

او همچنین با پدر ، هومر ، مادر ، مارگارت و چهار خواهر و برادر از جمله خواهران کوچکتر لیزا و مگی از زندگی در خانه لذت برد. این هومر ، کاریکاتوریست و فیلمساز بود که به فرزند زودگذر خود نشان داد که حرفه ای برای رسیدن به خلاقیت ممکن است.

اما انطباق یک موجود در حومه شهر خیلی زود کسل کننده شد ، حتی به یک جوان جوان. وی که در مدرسه فعالیت می کرد ، یادآوری کرد که حداقل باید در یک نوشتن 500 بار "من باید در کلاس ساکت باشم" بنویسم و ​​ابله هایش توسط معلمان پاره شود.

او به عنوان یک دانش آموز سوم ، وارد یک مسابقه داستان کوتاه شد که با این فرضیه کودک در اتاق زیر شیروانی خود راه می رود ، سرش را می کند و سپس می داند وقتی بزرگ می شود می خواهد چه چیزی باشد. در نسخه گرونینگ ، پسر در اثر ضعف سر خود می میرد و هر هالووین را به عنوان یک ارواح برمی گرداند ، حکایت مرموز که با کمال تعجب به عنوان برنده درآمد.

گرونینگ به عنوان یک ویرایشگر مقاله در مدرسه ، اظهار نظرهای گزنده را ارائه داد
در دوران دبیرستان ، گرونینگ آموخته بود که تمایلات خرابکارانه خود را به روشی که همکلاسی هایش را درگیر می کند ، کانال کند. وی با دریافت شعار زبان در لب به نام "اگر مخالف نجابت هستید ، برای رئیس جمهور دانشجویی در بلیط نوجوانان برای نجابت شرکت کرد" دوباره به تعجب خود ، او برنده شد.

گرونینگ به کالج ایالتی لیبرال Evergreen در المپیا ، واشنگتن رفت ، جایی که با انواع شدیدترین ضد فرهنگی که در محوطه دانشگاه زندگی می کردند ، سر را زد. وی پس از سردبیری مقاله مدرسه ، با کمال میل از حساسیت های آنها چشم پوشی کرد ، در یک لحظه طومار را تحریک کرد که باعث تحریک طنز او از زندگی اجتماعی می شود ، ضمن آنکه آموزش خشم خود را در مورد اهداف اصلی مانند قوه مقننه ایالتی واشنگتن نیز انجام می داد.

وی همچنین از دعوت های خارج از دیوار کارتونیست های پردیس دعوت کرد و خود را با الهام از کارهای اصلی کارشناسی ارشد لایندا بری معرفی کرد.

مت گرون سیمپسون
مت گرونیز

عکس: گری ماس / کوربیس از طریق گتی ایماژ

طنز "زندگی در جهنم" او الهام گرفته از مبارزات وی در لس آنجلس بود
پس از فارغ التحصیلی در سال 1977 ، گرونینگ با این ایده که دنبال حرفه ای نویسندگی است ، به لس آنجلس رفت. وی کارهایی را در این زمینه پیدا کرد و شعارهایی را برای فیلم های ترسناک شلاق زد ، اما همچنین یک سری کارهایی را انجام داد که شامل صندوقچه ، ماشین ظرفشویی و کارمند فروشگاه ضبط برای امرار معاش بود.

روزهای آغازین خشن و ناگوار گرونینگ در Tinseltown علوفه بی پایان برای طنز با عنوان زندگی در جهنم ، که شامل خرگوش انسان شناسی Binky بود ، فراهم کرد. او همراه با ارسال نامه های کمیک به دوستان و خانواده در پورتلند ، وی سعی کرد کتاب های اصلی خود را از فروشگاه ضبط خود بفروشد.

این هنرمند اولین کمیک غیر منتشر شده خود را در شماره 1978 مجله Wet ظاهر کرد. در آن سال ، وی همچنین کار خود را برای روزنامه جایگزین L.A. Reader از طریق مجموعه ای از مسئولیتهای در حال تغییر انجام داد که شامل گزارشگر ، مدیر توزیع ، منتقد پانک راک و دستیار سردبیر بود. وی سرانجام هنگامی که برای اولین بار در بهار سال 1980 در کاغذ ظاهر شد ، کاریکاتوریست کارکنان را به رزومه کاری خود اضافه کرد.

این نوار پس از تغییر لحن ، با کشش کمتری مواجه شد ، و بنکی کمتر موعظه شد و بیشتر قربانی نیروهای فرهنگی و اجتماعی شد که مخالفان را تسلیم می کنند. با بازیگران در حال توسعه که شامل دوست دختربینی Binky ، Sheba ، پسر یک گوشش بونگو و کارآفرینان همجنسگرا اکبر و جف و اجزای مکرر مانند "16 نوع خواهران" و "9 تکنیک مخفی عشق است که می تواند مردان را به سمت خود برگرداند. Putty in Hands Your "، زندگی در جهنم با نقاشی کم نقص اما دقیق که در جهنم نوشته شده است ، تفاوت طنز خود را بین کمیک های زیرزمینی و کرایه اصلی پیدا کرده است.

دوست دختر او در اطراف آثار هنری خود تجارت ایجاد کرد
حرفه گراینگ در اوایل دهه 1980 هنگامی که L.A. Reader نماینده فروش Deborah Caplan را استخدام کرد ، مشاهده کرد که مشاهده می کند نوارهای Life در جهنم "یک نقطه فروش عمده" مقاله است. پس از اینکه این دو به صورت عاشقانه درگیر شدند ، وی شغلی را برای پیشبرد کار همسر آینده خود ، مذاکره درمورد ترتیب های سندیکایی با انتشارات دیگر و معامله کتاب با پانتئون تأسیس کرد.

در همین حال ، گرونینگ به ترفندهای قدیمی خود در مورد قدم زدن در قایق ، نوشتن نظرهای احمقانه از گروههای موسیقی براساس عکسهای تبلیغاتی خود و حتی ایجاد جلوه های مضحک برای پوشاندن مشغول بود. او در سال 1986 از L.A. Reader اخراج شد ، پس از نوشتن نامه ای به سردبیر مبنی بر برکناری یک نویسنده ، اما در آن زمان زندگی در جهنم قبلاً در سایر هفته های آلبوم ظاهر می شد و درآمد اضافی را از طریق فروش کالاها فراهم می کرد.

علاوه بر این ، این هنرمند سابق در تلاش بود با پیشنهاد تجاری ارائه شود که زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد.

مت گرون سیمپسون
مت گرینینگ با قطع برت سیمپسون

عکس: گتی ایماژ

گرونینگ "سیمپسونها" را ایجاد کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۱۱
گزارش آهنگ جدید

ریت های گیتار در موسیقی

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۳۵ ب.ظ

این شاید یکی از قابل تشخیص ترین ریت های گیتار در موسیقی محبوب باشد - شش شش نت یکسان که بعد از آن یک چهارم پایین می آید. اما جلسه ضبط فیلم بدست آمده از فیلم که زیرنویس فیلم "Under Pressure" را ایجاد کرد ، پر از تنش بین دیوید بووی و ملکه ، به ویژه فردی مرکوری بود.

برایان می ، گیتاریست ملکه ، در سال 2017 به مجله MOJO گفت: "فرد و دیوید شاخ ها را قفل کردند." اما این زمانی است که جرقه ها پرواز می کنند و به همین دلیل بسیار عالی به نظر می رسید. "

نه تنها آهنگ 1981 به یک حکم جهانی تبدیل شد و به نمودارهای شماره 1 در آمریکا و انگلیس رسید و به آن رسید ، بلکه با نمونه برداری از ریف در "یخ بچه یخی" وانیلی (که منجر به این شد ، نیز نفوذ خود را در فرهنگ پاپ در سراسر نسل نشان داد. پرونده نقض حق نسخه برداری در خارج از دادگاه حل و فصل شد - و بووی و کویین اعتبار آهنگ سازی را در آهنگ دریافت می کنند) و همچنین جلد های مربوط به My Chemical Romance and The Used در 2005 و شاون مندس و تدی گیگر در سال 2018.

اما همه اینها با شانس جمع شدن در یک شهر کوچک در سوئیس آغاز شد.


کوئین و بووی در سوئیس همسایه بودند
در طول پربارترین دهه خود در دهه 1970 ، کوئین بخش اعظم وقت خود را در ترانه سرایی در استودیوی کوهستان کوه در مونترو ، سوئیس گذراند و در انتهای شرقی دریاچه ژنو نشسته بود. آنها آنقدر فضای را دوست داشتند ، گروه موسیقی استودیو را خریدند و در تمام طول زندگی عطارد آنجا کار کردند.

در همین حال ، بووی نیز مستقلاً در شمال آنجا در ووی مستقر شده بود.

می گفت: "از آنجا که ما او را کمی شناختیم ، او یک روز در حالی که ضبط می کردیم سلام گفت". می در سال 2016 در Mirror نوشت: درگذشت بووی. "اکنون زمان حافظه را کمی کم می کند ، اما روشی که من آن را به یاد می آورم ، همه ما خیلی سریع تصمیم گرفتیم که بهترین راه برای آشنایی با یکدیگر بازی با هم بود."

"شهر کوچک خواب آلود" ، همانطور که او آن را توصیف کرد ، کم دانست که چه اتفاقی می افتد.

نوازندگان تصمیم گرفتند "همه چیز را ببندند"
این پنج نوازنده سازهای خود را برداشتند. مه خاطرنشان کرد: "ما سرگرم کردن چند قطعه آهنگ بود که همه از آنها آگاه بودیم. "اما پس از آن ما تصمیم گرفتیم که بسیار عالی خواهد بود برای ایجاد لحظه جدید."

پیتر هینز ، که بخشی از خدمه جاده ملکه بود ، گفت: "آنها تازه شروع به زدن چیزهای اطراف کردند." "آنها ... برخی از آهنگ های اصلی که آنها با هم انجام داده اند و همچنین پوشش می دهند. آنها فقط در استودیو جنجال می زدند و همه آنها ضبط شده بودند - "همه جوانهای جوان" ، "همه راه از ممفیس" و انواع کلاسیک های راک. "

اما زمانی بود که یک ریف خاص گیتار پخش شد که الهام بخش شد. مای ادامه داد: "همه ما چیزهایی را به جدول آوردیم و سهم من یک تخته سنگین در D بود که در گوش من کمین بود." "اما چیزی که ما از آن هیجان زده شدیم رفیفی بود که [جان دایکان] شروع به بازی کرد."

ملکه
ملکه در سال 1981

عکس: Koh Hasebe / Shinko Music / Getty Images

اختلافاتی در مورد ریف معروف وجود دارد
اما این همه کار نبود ، بازی نبود. می یادآوری کرد: "ناگهان گرسنگی به وجود آمد و ما برای تهیه غذا و نوشیدنی نسبتاً خوبی به رستوران محلی تعمیر کردیم." "دو یا سه ساعت بعد ، ما دوباره در استودیو هستیم. دیوید بی "می گوید:" آن دزد چه بلایی داشت؟ "

اما بووی اعتراض کرد: "نه اینطور نبود ، اینگونه بود."

مای ادامه داد: "این لحظه خنده دار بود زیرا می توانم ببینم DB در حال گذر است و دست او را روی دست جان و جان او می اندازد." "این همچنین یک لحظه پرتنش بود زیرا می توانست به هر صورت پیش برود."

این عقاید قوی تسلط خود را ادامه داد. مه به MOJO گفت: "این آسان نبود زیرا ما همه پسران زودگذر بودیم و دیوید خیلی ... نیرومند بود ، بله."

عکس: بیشترین نمادهای فردی مرکوری
10
آلبوم عکس
10 تصویر
بووی این گروه را تشویق کرد که به غرایز خود اعتماد کنند و اولین چیزی که در ذهنشان بود آواز بخوانند
با ریف حل و فصل ، ملکه معمولاً به مرحله بعدی خود حرکت می کرد: نقشه برداری از ساختار آهنگ. اما بووی قدم گذاشت.

دیوید گفت: "دیوید چنین چیزی را گفت ،" ما فقط باید غریزه را فشار دهیم. ممکن است چیزی رخ دهد ، "" مه در Mirror نوشت. "و او درست بود. این کار را کرد کمی نوار گیتار ریز و درشت بر بالای ریف باس جان قرار دادم. (بعداً دیوید دلگیر بود که باید در یک رشته 12 رشته ای بازی شود ، بنابراین من بعداً در بعضی مواقع از این مسئله غافل شدم.)

هنگامی که آنها ساز را دریافت کردند ، آنها می دانستند که روی چیزی قرار دارند. وی گفت: "در این مرحله هیچ آهنگی وجود ندارد ... هیچ آوازی ، هیچ کلمه ای - حتی عنوانی - هیچ سرنخی برای اینکه این آهنگ به چه معنی خواهد بود - فقط یک آهنگ پشتیبان ابزاری". "اما واقعاً لرزید. کاملاً به طور خودجوش متولد شد ، مانند یک گل مروارید تازه بود. "

اگرچه این یک توقف طبیعی دیگر به نظر می رسید ، بووی به آنها دستور می داد به غریزه اعتماد کنند.

وی گفت: "رویه این بود که هرکدام از ما به طور متوالی وارد غرفه آواز شدیم ، بدون اینکه به یکدیگر گوش دهیم و به آهنگ گوش نمی دهیم ، اولین چیزهایی را که به ذهنمان خطور می کرد ، بیان می کرد ، از جمله کلماتی که به ذهن می رسید ، با ساختار وتر موجود ، "ممکن است توصیف کند.

سپس همه بیت ها با هم مخلوط و همسان شدند تا بتوانند با استفاده از بهترین بخش ها یک مسیر واحد ایجاد کنند. مطمئناً ، بعضی از آنها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۳۵
گزارش آهنگ جدید

روبی بریج

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۲۵ ب.ظ

روبی بریج نخستین کودک آفریقایی آمریکایی بود که یک مدرسه ابتدایی عمومی همه سفید را در جنوب ادغام کرد. وی بعداً یک فعال حقوق مدنی شد.
پل های روبی کیست؟
روبی بریج شش ساله بود که اولین کودک آفریقایی آمریکایی شد که یک مدرسه ابتدایی سفید جنوبی را ادغام کرد. در 14 نوامبر 1960 ، وی به دلیل اوباش خشونت آمیز توسط مادر و مارشال های ایالات متحده به کلاس اسکورت شد. عمل شجاعانه بریج نقطه عطفی در جنبش حقوق مدنی بود و او داستان خود را با انجمن های آینده در انجمن های آموزشی به اشتراک گذاشت.

اوایل زندگی
روبی نل بریجز در 8 سپتامبر سال 1954 در تایلرتون ، می سی سی پی متولد شد. او پدر و مادربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگش در می سی سی پی در مزرعه بزرگ شدند.

هنگامی که او چهار ساله بود ، والدینش Abon و Lucille Bridges به امید زندگی بهتر در یک شهر بزرگتر به نیواورلئان نقل مکان کردند.

پدرش به عنوان یک کارمند پمپ بنزین مشغول به کار شد و مادرش برای کمک به خانواده در حال رشد خود شغل شبانه گرفت. به زودی ، بریج های جوان دارای دو برادر کوچکتر و یک خواهر کوچکتر بودند.

تحصیلات
این واقعیت که Bridges در همان سال متولد شد که دیوان عالی کشور تصمیم خود را برای تصمیم گیری در مورد تفکیک مدارس از شورای آموزش و پرورش Brown and v. به تصویب رساند ، یک اتفاق قابل توجه در سفر اولیه وی به سمت فعالیت های مدنی است.

وقتی Bridges در مهدکودک بود ، او یکی از بسیاری از دانش آموزان آمریکایی آفریقایی تبار در نیواورلئان بود که برای شرکت در آزمون انتخاب کرد که تعیین می کند آیا می تواند در یک مدرسه سفید شرکت کند یا خیر.

گفته می شود که این آزمون به ویژه دشوار بوده است تا دانش آموزان در آن سخت گیر شوند. ایده این بود که اگر همه کودکان آمریکایی آفریقایی در این آزمون شکست بخورند ، ممکن است مدارس نیواورلئان بتوانند برای مدتی طولانی تر جدا شوند.

پل ها فقط از یک مدرسه سفید رنگ پنج بلوک زندگی می کردند ، اما او چند مایل دورتر از مهد کودک در یک مدرسه جداً همه سیاه و سفید حضور داشت.

پدر بریج نسبت به اینکه دخترش در امتحان حاضر شود ، بی اعتنا بود و معتقد بود که اگر او بگذرد و اجازه رفتن به مدرسه سفید را بگیرد ، دچار مشکل خواهد شد. با این حال ، مادرش لوسیل ، این مسئله را تحت فشار قرار داد و اعتقاد داشت که Bridges می تواند در یک مدرسه سفید تحصیلات بهتری بدست آورد. سرانجام او توانست پدر بریجس را متقاعد کند که اجازه دهد او را امتحان کند

در سال 1960 ، والدین بریج توسط مقامات NAACP مطلع شدند که او یکی از تنها شش دانش آموز آمریکایی آفریقایی آفریقایی برای گذراندن این آزمون است. Bridge تنها دانش آموز آمریکایی آفریقایی تبار خواهد بود که در مدرسه ویلیام فرانتس ، در نزدیکی خانه خود ، و اولین کودک سیاه پوست که در یک مدرسه ابتدایی تمام سفید در جنوب شرکت کرد ، شرکت کرد.

عکس مدرسه Ruby Bridges
روبی پل ها و مارشال ها مدرسه ابتدایی ویلیام فرانتز ، نیواورلئان ، 1960. را ترک کردند. در حالی که اعتراضات جدایی طلبانه ادامه داشت ، او هم در مدرسه و هم از آنجا همراهی شد.

عکس: عکاس DOJ بی اعتبار (از طریق [1]) [دامنه عمومی] ، از طریق ویکی مدیا

جداسازی مدارس
وقتی روز اول مدرسه در ماه سپتامبر به گردش در آمد ، بریج هنوز در مدرسه قدیمی خود بود.

در طول تابستان و اوایل پاییز ، قانونگذاری ایالتی لوئیزیانا راه هایی برای مبارزه با دستور دادگاه فدرال و کند کردن روند ادغام پیدا کرده بود. پس از خاموش کردن تمام تاکتیک های متوقف ، مقننه مجبور به استقلال شد و مدارس مشخص شده باید در ماه نوامبر ادغام شوند.

قاضی دادگاه منطقه ای فدرال با ترس از وجود برخی اختلالات مدنی ، از دولت آمریکا خواست که برای محافظت از کودکان ، مارشال های فدرال را به نیواورلئان ارسال کند.

صبح روز 14 نوامبر 1960 ، مارشال های فدرال Bridges و مادرش پنج بلوک را به مدرسه جدید خود سوار کردند. در حالی که در اتومبیل بود ، یکی از آقایان توضیح داد که هنگام ورود به مدرسه ، دو مارشال در جلوی پل ها قدم می زنند و دو نفر در پشت او هستند.

با ورود پل ها و مارشال های فدرال به مدرسه ، جمعیت زیادی از مردم در مقابل جیغ و پرتاب اشیاء جمع شدند. موانع برپا بود و پلیس در همه جا بود.

پل ها ، در بی گناهی خود ، ابتدا اعتقاد داشتند که مانند جشن Mardi Gras است. هنگامی که وی تحت حمایت از مارشال های فدرال وارد مدرسه شد ، بلافاصله به دفتر مدیر اسکورت شد و کل روز را در آنجا گذراند.

هرج و مرج در بیرون ، و این واقعیت که تقریباً همه والدین سفید پوست در مدرسه فرزندان خود را در خانه نگه داشته اند ، به معنای برگزاری کلاس ها در آن روز نبود.

در مدرسه ابتدایی دچار استراحت شد
در روز دوم او ، شرایط تقریباً مشابه روز اول نبود و برای مدتی به نظر می رسید که Bridges قادر به حضور در کلاس نخواهد بود.

فقط یک معلم ، باربارا هنری ، موافقت کرد که پل ها را آموزش دهد. او از بوستون و معلم جدید مدرسه بود. "خانم هنری" ، همانطور که بریجس حتی او را بزرگسالی می نامید ، او را با آغوش باز پذیرایی می کرد.

پل تنها دانش آموز کلاس هنری بود زیرا پدر و مادر می کشیدند یا تهدید می کردند که فرزندان خود را از کلاس Bridges بیرون می کشند و آنها را به مدارس دیگر می فرستند. برای یک سال کامل ، هنری و بریج در کنار یکدیگر در دو میز نشستند و دروس بریج کار کردند.

هنری عاشق و پشتیبان پل ها بود ، و نه تنها با تحصیلاتش بلکه به او نیز کمک کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۲۵
گزارش آهنگ جدید

متن اهنگ میثم ابراهیمی به نام معلومه کجایی

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۵۷ ب.ظ

متن اهنگ میثم ابراهیمی به نام معلومه کجایی


بی تو تک و تنهام چه سرده دستام معلومه کجایی
معلومه کجایی
بی تو من و دریا بی تو شب و سرما کجایی با کی الان
منم که تیره و تار و تنهام
فکرم باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب
فکر من باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب دیوونه کرد
خسته ام از فکرای بی سر و ته میزنم بی تو توی دل شهر
فرقی نداره که چی میشه تهش میخوام یه امشبو دیوونه شم
چرا نگاتو میدزدی ازم دنیارو واست میریزم بهم
گل بودی خشکیدی خیلی قشنگ بی سر و سامونه این دل تنگ
فکرم باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب
فکر من باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب دیوونه کرد

 

میثم ابراهیمی معلومه کجایی

مدیاک ››› میثم ابراهیمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۵۷
گزارش آهنگ جدید

جکی رابینسون

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۱۸ ب.ظ

جکی رابینسون هنگامی که اولین ورزشکار سیاه پوستی بود که پس از پیوستن به بروکلین داجرز در سال 1947 ، به عنوان اولین ورزشکار سیاه که در بازی Major League Baseball بازی کرد ، سد رنگ را شکست. جکی رابینسون کی بود؟ رابینسون اولین ورزشکار سیاه پوستی بود که در قرن بیستم به عنوان Major League Baseball بازی کرد و وقتی در سال 1947 زمین را برای بروکلین داجرز گرفت. چشمگیر .311 متوسط ​​شستشوی حرفه ای. او همچنین یک فعال حقوق مدنی صوتی بود. اوایل زندگی جک روزولت رابینسون در 31 ژانویه سال 1919 در قاهره جورجیا به دنیا آمد. کوچکترین از پنج فرزند ، رابینسون توسط یک مادر مجرد در فقر نسبی بزرگ شده است. وی در دبیرستان جان مویر در پاسادنا ، کالیفرنیا ، و کالج Pasadena Junior شرکت کرد ، جایی که او یک ورزشکار عالی بود و چهار ورزش را بازی کرد: فوتبال ، بسکتبال ، پیست و بیس بال. وی در سال 1938 با ارزش ترین بازیکن منطقه در بیس بال شناخته شد. برادر بزرگتر رابینسون ، متیو ، الهام بخش رابینسون برای دنبال کردن استعداد و عشق خود به دو و میدانی بود. متی در بازی های المپیک 1936 در برلین ، در خط 200 متر - درست پشت جسی اوونز - صاحب مدال نقره شد. رابینسون تحصیلات خود را در UCLA ادامه داد و در آنجا اولین دانشجویی در دانشگاه شد که در چهار رشته ورزشی موفق به کسب نامه های مختلف شد. در سال 1941 ، با وجود موفقیت ورزشی خود ، رابینسون مجبور شد UCLA را فقط شرم آور فارغ التحصیلی بخاطر مشکلات مالی ، ترک کند. او به هونولولو ، هاوایی نقل مکان کرد ، جایی که برای خرس های نیمه حرفه ای هونولولو بازی می کرد. هنگامی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد ، فصل حضور او با خرس ها کوتاه شد. ارتش ایالات متحده از سال 1942 تا 1944 ، رابینسون به عنوان ستوان دوم ارتش ارتش ایالات متحده خدمت کرد. با این حال ، او هرگز نبرد ندید. در طی اردوگاه راهپیمایی در فورت هود ، تگزاس ، رابینسون در سال 1944 به دلیل امتناع از کنار گذاشتن جایگاه خود دستگیر و در دادگاه شرکت کرد که به پشت اتوبوس جداگانه منتقل شد. شهرت عالی رابینسون ، همراه با تلاش دوستان ، NAACP و روزنامه های مختلف سیاه ، افکار عمومی را بر بی عدالتی می افکند. سرانجام او از اتهامات تبرئه شد و مرخصی افتخاری دریافت کرد. شجاعت و اعتراض اخلاقی وی نسبت به تفکیک نژادی پیشینیان بر تأثیر رابینسون در بیس بال لیگ برتر بود. همسر و فرزندان در اوایل دهه 1940 ، هنگامی که هر دو در UCLA شرکت می کردند ، رابینسون با آموزش پرستار با راشل ایسوم آشنا شد. این زوج در 10 فوریه 1946 ازدواج کردند. هنگامی که رابینسون کار خود را در لیگ های اصلی انجام داد ، این زوج با نژاد پرستی روبرو شدند ، از توهین تا تهدید به مرگ. بعداً در زندگی ، جکی و ریچل به طور فعال در جنبش حقوق مدنی درگیر شدند. جکی و ریچل سه فرزند با هم داشتند: جک ، شارون و دیوید. راشل گفت که او و جکی به مسافت های زیادی رفتند تا خانه ای پرورش دهند که فرزندان خود را از نژادپرستی پناه ببرد. در سال 1971 ، بزرگترین فرزند این زوج ، جک رابینسون جونیور ، در 24 سالگی در اثر تصادف درگذشت. فرزند متوسط ​​آنها ، شارون رابینسون ، نویسنده و مشاور Major League Baseball است ، در حالی که کوچکترین فرزند آنها ، دیوید رابینسون ، یک کشاورز قهوه در تانزانیا است. عکس: جکی رابینسون با خانواده اش 9 آلبوم عکس 9 تصویر پیوستن به لیگ برتر بیس بال پس از مرخص شدن از ارتش در سال 1944 ، رابینسون شروع به بازی بیس بال به صورت حرفه ای کرد. در آن زمان این ورزش از هم جدا شد و آمریکایی های آفریقایی و سفیدپوستان در لیگ های جداگانه بازی می کردند. رابینسون بازی در لیگ های نگرو را آغاز کرد ، اما او خیلی زود توسط شعبه ریکی ، رئیس بروکلین داجرز انتخاب شد تا به ادغام لیگ بیس بال Major League کمک کند. وی در سال 1946 به کلیه سفید مونترال رویالز ، یک تیم مزرعه برای بروکلین داجرز پیوست. روبینسون بعداً به فلوریدا نقل مکان کرد تا تمرینات بهاری را با رویالز آغاز کند. ریکی می دانست که اوقات دشواری برای این ورزشکار جوان پیش رو است ، و همین باعث شد که رابینسون قول دهد در هنگام رویارویی با نژادپرستی ، دیگر از پس جنگ نرود. ریکی همچنین شخصاً واکنش های رابینسون در برابر شعارهای نژادی و توهین هایی را که می دانست این بازیکن تحمل خواهد کرد ، آزمایش کرد. بروکلین داجرز از ابتدای کارش با داجرز ، وصیت رابینسون مورد آزمایش قرار گرفت. برخی از هم تیمی های جدید وی مخالف بودن یک آمریکایی آفریقایی تبار در تیم خود بودند. افراد حاضر در جمعیت ، گاهی اوقات به رابینسون سوگند می دادند ، و او و خانواده اش تهدیداتی را دریافت کردند. با وجود سوء استفاده نژادی ، به ویژه در بازیهای خارج از خانه ، رابینسون با رویالز شروع فوق العاده ای داشت و لیگ بین الملل را با میانگین 0.349 ضرب و شتم و 0.985 درصد زمینی در پیش گرفت. سال موفق او منجر به تبلیغ وی برای پیوستن به داجرز شد. رابینسون اولین بازی خود را در Ebbets Field برای بروکلین داجرز در 15 آوریل 1947 انجام داد و تاریخ را به عنوان اولین ورزشکار سیاه پوستی که در قرن بیستم به بازی Major League Baseball پرداخت. این آزار و اذیت ادامه داد ، اما مهمترین آنها توسط فیلادلفیا فیلیز و مدیر آنها بن چاپمن بود. در طی یک بازی بدنام ، چاپمن و تیمش شرایط رنجشک آور رابینسون را از دویدنشان فریاد زدند. بسیاری از بازیکنان تیم های مقابل ، تهدید کردند که در برابر داجرز بازی نخواهند کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۱۸
گزارش آهنگ جدید

سوژورنر

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۶:۵۱ ب.ظ

Sojourner Truth و فعال حقوق زن ، بیشتر به خاطر سخنرانی خود در مورد نابرابری های نژادی ، "آیا من یک زن نیستم" شناخته شده است در کنوانسیون حقوق زنان اوهایو در سال 1851 تحویل داده شد.
چه کسی حقیقت Sojourner بود؟
سوژورنر حقیقت ، یک تبادلگر و فعال حقوق زنان آفریقایی آمریکایی بود که به خاطر سخنرانی خود در مورد نابرابری های نژادی "آیا من یک زن نیستم" ، معروف بود و در سال 1851 به طور هم زمان در کنوانسیون حقوق زنان اوهایو تحویل داده شد.

حقیقت به بردگی متولد شد ، اما در سال 1826 با دختر شیرخوار خود به آزادی گریخت. او زندگی خود را وقف آرمانگرایانه کرد و به استخدام نیروهای سیاه برای ارتش اتحادیه کمک کرد. اگرچه حقیقت کار خود را به عنوان یک جبهه گرا آغاز کرد ، اما علل اصلاحات گسترده و متنوع ، از جمله اصلاحات زندان ، حقوق مالکیت و حق رأی جهانی بود.

عکس حقیقت Sojourner
حقیقت Sojourner

عکس: کتابخانه کنگره

خانواده
مورخان تخمین می زنند که حقیقت (متولد ایزابلا بامفری) احتمالاً در حدود سال 1797 در شهر سوارتکیل ، در شهر اولستر ، نیویورک به دنیا آمد. با این حال ، تاریخ تولد حقیقت ، مانند کودکانی که در بردگی متولد شده اند ، ثبت نشده است.

حقیقت یکی از همان 12 کودک بود که جیمز و الیزابت باومفری به دنیا آوردند. پدر وی ، جیمز بامفری ، برده ای بود که در غنا امروزی اسیر شد. مادرش الیزابت بامفری که به نام مائو مائو بت نیز شناخته می شود ، دختر بردگان اهل گینه بود.

اوایل زندگی به عنوان یک برده
خانواده Baumfree متعلق به سرهنگ هاردنبرگ بود و در املاک سرهنگ در Esopus نیویورک در 95 مایلی شمال شهر نیویورک سکونت داشتند. این منطقه زمانی تحت کنترل هلندها بود و هر دو باومفورس و هاردنباوها در زندگی روزمره خود به زبان هلندی صحبت می کردند.

پس از مرگ سرهنگ ، مالکیت باومفورس به پسرش ، چارلز منتقل شد. Baumfrees پس از مرگ چارلز هاردنبرگ در سال 1806 از هم جدا شد. حقیقت 9 ساله ، معروف به "خوشگل" در آن زمان ، با یک گله گوسفند به قیمت 100 دلار در حراج فروخته شد. صاحب جدید وی مردی به نام جان نیلی بود که حقیقت آن را خشن و خشن دانست.

طی دو سال بعد ، حقیقت دو بار بیشتر فروخته می شود ، سرانجام برای اقامت در املاک جان دومانت در وست پارک پارک نیویورک. در این سالها بود که حقیقت برای اولین بار انگلیسی یاد گرفت.

کارت کابینت حقیقت سوژورنر ، 1864. مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی (NMHAAC) ، 2013.207.1.

عکس: حسن نیت ارائه دهنده مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی

همسر و فرزندان حقیقت سوجورنر
در حدود سال 1815 ، حقیقت عاشق برده ای به نام رابرت از مزرعه همسایه شد. این دو نفر یک دختر به نام دایانا داشتند. صاحب رابرت این رابطه را منع کرد ، زیرا دایانا و هر کودک بعدی که توسط اتحادیه تولید شود ، بیشتر از آنکه مالک خود باشد ، متعلق به جان دومانت است. رابرت و حقیقت هرگز یکدیگر را ندیدند.

در سال 1817 ، دومان حقیقت را وادار کرد تا با یک برادر بزرگتر به نام توماس ازدواج کند. ازدواج این زوج منجر به داشتن یک پسر به نام های پیتر و دو دختر به نام های الیزابت و سوفیا شد.

سالهای اولیه آزادی
ایالت نیویورک که در 1799 مذاکره برای لغو برده داری را آغاز کرده بود ، همه بردگان را در 4 ژوئیه 1827 رهایی بخشید. این تغییر به زودی برای حقیقت به نتیجه نرسید.

پس از آنکه جان دمانت در اواخر سال 1826 به قولی برای رهایی بخشیدن به حقیقت مجدداً قدم برد ، با دختر خردسال خود ، سوفیا فرار کرد. دختر و پسر دیگر او در پشت ماندند.

اندکی پس از فرار او ، حقیقت دریافت که پسرش پیتر که در آن زمان 5 ساله بود به طور غیرقانونی به مردی در آلاباما فروخته شده است. او موضوع را به دادگاه برد و سرانجام بازگشت پیتر از جنوب را تضمین کرد. این پرونده از اولین مواردی بود که یک زن سیاه پوست با موفقیت یک مرد سفید پوست را در دادگاه ایالات متحده به چالش کشید.

سالهای اولیه آزادی حقیقت با مشکلات و مشکلات بسیاری عجیب روبرو شد. حقیقت به مسیحیت گروید و در سال 1829 به همراه پسرش پیتر به شهر نیویورک رفت و در آنجا به عنوان خانه دار اشیاء مسیحی الیاس پیرسون کار کرد. وی سپس به خانه رابرت متیوز ، معروف به حضرت متیاس ، که برای او نیز به عنوان خانه دار کار می کرد ، حرکت کرد. متیس به عنوان یک مرد پیر و یک رهبر فرقه شهرت روزافزونی داشت.

اندکی پس از آنکه حقیقت خانوارها را تغییر داد ، الیاس پیرسون درگذشت. رابرت متیوز برای بهره‌مندی از ثروت شخصی خود به مسمومیت پیرسون متهم شد و فولگرها ، زوجی که عضو فرقه او بودند ، تلاش کردند تا حقیقت را در این جنایت دخیل کنند.

در صورت عدم وجود مدارک کافی ، متیوز تبرئه شد. از آنجا که او به موضوع مورد علاقه مطبوعات پنی تبدیل شده بود ، تصمیم گرفت به سمت غرب حرکت کند. در سال 1835 ، حقیقت یک دعوای تهمت علیه Folgers آورد و برنده شد.

پس از نجات موفقیت آمیز پسرش ، پیتر ، از برده داری در آلباما ، مادر و پسر تا سال 1839 در کنار یکدیگر ماندند. در آن زمان ، پیتر کار در کشتی صید نهنگ به نام منطقه نانوتکت را گرفت.

حقیقت بین سالهای 1840 و 1841 از پسرش سه نامه دریافت کرد. اما کشتی در سال 1842 به بندر بازگشت ، اما پیتر سوار هواپیما نبود. حقیقت هرگز از او نشنیده است.


فسخ و حقوق زنان
در اول ژوئن سال 1843 ایزابلا باومفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۵۱
گزارش آهنگ جدید