بیوگرافی اما استون

بازیگر زن اما اسما بهترین بازیگر نقش های خود در فیلم هایی از جمله "راهنما" ، "دیوانه ، احمق ، عشق" ، "مرد شگفت انگیز مرد عنکبوتی" و "Birdman" شناخته شده است. در سال 2017 ، او به خاطر تصویربرداری از یک بازیگر مشتاق در "La La Land" جایزه اسکار را به دست آورد.
اما Emma Stone کیست؟
بازیگر آمریکایی اما استون بیشتر به خاطر نقش های شوخ و جذابش در چندین کمدی محبوب مشهور است. او در سریال های نوجوان با بازی Superbad (2007) ، The House Bunny (2008) و Zombieland (2009) بازی کرد ، پیش از آنکه نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب به عنوان Olive Penderghast در Easy 2010 شود. او همچنین نقش هایی را در ستایش منتقدین داشت و کمدی عاشقانه Crazy، Stupid، Love ، هر دو در سال 2011 منتشر شد و به عنوان علاقه عشق پیتر پارکر به فیلم The Amazing Spider-Man (2012) و دنباله آن در سال 2014 بازی شد. استون نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن در کمدی تاریک Birdman (2014) شد و برای اولین بار برنده جایزه اسکار برای تصویربرداری از یک بازیگر مشتاق در لا لا لند (2016) شد. سال بعد ، او بیشتر برای نبرد سکس ها به دست آورد ، جایی که در آن افسانه تنیس بیلی ژان کینگ را بازی کرد.

کودکی و رویاهای هالیوود
Emily Jean "Emma" Stone در 6 نوامبر 1988 در اسکاتسدیل ، آریزونا متولد شد. نام خانوادگی خانواده وی هنگامی که پدربزرگش که تبار سوئدی است ، از طریق جزیره الیس به ایالات متحده مهاجرت کرد و به استون گوشزد شد.

استون بازیگری را از 11 سالگی شروع کرد و اولین نقش اصلی خود را در یک نمایش تئاتر جوانان بادی بادی در بیدها گرفت. در طول مدرسه راهنمایی ، وی در 16 اثر با تئاتر ظاهر شد ، برخی از این فیلم ها شامل شاهزاده خانم و نخود ، آلیس در سرزمین عجایب ، و جوزف و شگفت انگیز تکنسینور Dreamcoat بودند. او همچنین با گروه کمدی بداهه تئاتر اجرا کرد.

استون پس از حضور در یک دبیرستان دخترانه کاتولیک به مدت یک ترم ، برای تمرکز روی حرفه بازیگری از تحصیل کنار رفت. برای ترغیب والدینش به وی اجازه انتقال به لس آنجلس ، بازیگر شوخ طبعاً یک نمایش پاورپوینت را با عنوان "پروژه هالیوود" با نام "هالیوود پروژه" تنظیم کرد. تاکتیک او موفقیت آمیز بود و در ژانویه 2004 ، در سن 15 سالگی ، استون به همراه مادرش به یک آپارتمان در لس آنجلس نقل مکان کرد.

استون به زودی شروع به ممیزی برای نقش ها کرد ، و اغلب به خاطر صدای شفاف امضای او ایستاد. این بازیگر جوان آتشین چنان متعهد بود که بلوند کودکی اش را به رنگ قهوه ای تیره قفل کرد و امیدوار بود که این تغییر به نقش های جدی تری در سرزمینش کمک کند.

"در جستجوی خانواده Partrix جدید"
استون اولین استراحت خود را به عنوان برنده نمایش واقعیت VH1 در جستجوی خانواده جدید Partrix در سال 2004 بدست آورد. در مسابقه واقعیت هشت بازیگر جوان مشتاق ، همه برای نقش لوری پارریج برای احیای جایگاه دهه هفتاد 1970 رقابت کردند. در مورد خوانندگان ، آواز ، بازیگری و شباهت آنها با لوری اصلی داوری می شد. این بازیگر جوان ، که در آن زمان توسط امیلی استون رفت ، با پوششی از فیلم "ما متعلق به" پت بناتار برنده شد و برنده این نقش شد. اگرچه این پروژه هرگز از خلبان خود نگذاشت ، اما به عنوان نقطه شروع کار استون خدمت کرد و او را به سمت مدیر آینده داگ والد سوق داد.

نقش های فیلم و تلویزیون
"مالکوم در وسط" و "رانندگی"
استون پس از اجرای برنامه تلویزیونی واقعیت ، شروع به حضور در چندین برنامه تلویزیونی از جمله مالکوم در میانه و متوسط ​​کرد. او به زودی یک نقش معمولی به عنوان بنفش 17 ساله بنفشه را روی درام Drive (2007) فرود آورد که فقط یک فصل به طول انجامید. در همین زمان ، استون به دلیل ایفای نقش در نمایش علمی تخیلی داستان قهرمانان (2006) به استماع رسید ، در نهایت این بخش را به بازیگر جوان هایدن پانتیتایر از دست داد.

'Superbad' و 'House Bunny'
در سال 2007 ، استون اولین فیلم سینمایی خود را در کمدی نوجوانان Superbad ، در کنار جونا هیل و مایکل سرا ساخت. این فیلم که توسط ست روگن و جود آپاتو نوشته و تولید شده است ، یک نمایش باکس آفیس بود و یک پاسخ انتقادی شدید دریافت کرد. یک سال بعد ، استون در کمدی The Rocker با بازی Rainn Wilson و Christina Applegate بازی کرد. و The House Bunny ، با آنا Faris.

'Zombieland' و 'Easy A'
طی چند سال آینده ، استون با بازی در چندین فیلم بزرگ ، از جمله Ghost of Girlfriends Past ، Zombieland و Paper Man - که هر دو در سال 2009 اکران شدند ، روی صحنه هالیوود ظاهر شدند. فیلم بزرگ بعدی استون در سال 2010 آمد و نقش اصلی آن را برعهده گرفت. فیلم Olive Penderghast در کمدی نوجوان Easy A. این فیلم که با الهام از کتاب The Scarlet Letter of Nathaniel Hawthorne ساخته شده است ، زندگی دانش آموز دبیرستانی معصوم را احاطه کرده است که شهرت آن توسط شایعات تبلیغاتی در معرض خطر قرار می گیرد. عملکرد شوخ و جذاب استون در این فیلم نامزد دریافت گلدن گلوب برای بهترین بازیگر زن شد.

وستوود ، کالیفرنیا - 28 ژوئن: بازیگر نقش زن Emma Stone در 28 ژوئن 2012 در وست وود وود ، کالیفرنیا ، در تئاتر ریجنسی Village در تئاتر ریجنسی لس آنجلس وارد لس آنجلس شد. (عکس از جان کوپالوف / FilmMagic)
اما استون

عکس: Jon Kopaloff / FilmMagic

"راهنما" و "دیوانه ، احمق ، عشق"
استون مجدداً در سال 2011 به عنوان دانش آموخته کالج و نویسنده مشتاق Eugenia "Skeeter" Phelan in the Help ، فیلمی با محوریت رمان کاترین استکت ، ساخته شد

بیوگرافی مایا انجلو

مایا آنجلو یک فعال حقوق مدنی ، شاعر و نویسنده برنده جایزه شناخته شده به خاطر خاطرات تحسین شده در سال 1969 با عنوان "من می دانم چرا قفس پرنده قفس می خواند" ، و مجموعه های بیشمار شعر و مقاله اش بود.
مایا آنجلو کی بود؟
مایا آنجلو نویسنده ، بازیگر ، فیلمنامه‌نویس ، رقصنده ، شاعر و فعال حقوق مدنی آمریکایی بود که بیشتر به خاطر خاطرات خود در سال 1969 معروف بود ، "من می دانم چرا قفس پرنده آواز خواندن" ، که تاریخ ادبیات را به عنوان اولین پرفروش غیر داستانی توسط یک زن آفریقایی آمریکایی شناخته کرد. آنجلو در طول حرفه خود چندین افتخار کسب کرد ، از جمله دو جایزه عکس NAACP در بخش برجسته ادبی (غیر داستانی) ، در سال 2005 و 2009.

اوایل زندگی
آنجلو در 4 آوریل 1928 در سنت لوئیس میسوری به دنیا آمد. آنجلو کودکی سخت داشت. پدر و مادرش در زمان جوانی از هم جدا شدند و او و برادر بزرگترش بیلی برای زندگی به همراه مادر پدرشان ، آن هندرسون ، در استامپ آرکانزاس فرستاده شدند.

به عنوان یک آمریکایی آفریقایی تبار ، آنجلو تعصبات دست اول و تبعیض نژادی را در آرکانزاس تجربه کرد. وی همچنین در نزدیکی 7 سالگی به دست یک همکار خانوادگی رنج برد: در دیدار با مادرش ، آنجلو توسط دوست پسر مادرش مورد تجاوز قرار گرفت. به عنوان انتقام از تجاوز جنسی ، عموهای آنجلو دوست پسر را به قتل رساندند.

پس از تجربه آسیب دیده ، آنجلو صحبت خود را متوقف کرد. او به آرکانزاس بازگشت و سال ها را به عنوان یک لال مجازی گذراند.

آموزش مایا آنجلو
در طول جنگ جهانی دوم ، آنجلو به سان فرانسیسکو ، کالیفرنیا نقل مکان کرد. در آنجا وی برای تحصیل رقص و بازیگری در دانشکده کار کالیفرنیا بورسیه شد.

همچنین در این مدت ، آنجلو به عنوان اولین هادی زن سیاه کابل - شغلی که وی فقط مختصراً در آن انجام داد - در سان فرانسیسکو شد.

پسر مایا آنجلو
در سال 1944 ، یک فرشته 16 ساله پسری به نام گای به دنیا آورد (رابطه دبیرستان کوتاه مدت منجر به بارداری شد). وی پس از زایمان ، برای حمایت از خود و فرزندش ، کارهای زیادی انجام داد.

خود شاعر ، پسر آنجلو اکنون با نام گای جانسون می رود.

همسران مایا آنجلو
در سال 1952 ، آنجلو با Anastasios Angelopulos ، ملوان یونانی که از او نام حرفه ای خود را گرفته بود - ترکیبی از نام مستعار دوران کودکی خود "مایا" و نسخه کوتاه شده از نام خانوادگی خود نامزد کرد. این زوج بعداً طلاق گرفتند.

آنجلو به طرز مخفیانه ای در مورد ازدواج هایش پنهانی ، احتمالاً حداقل سه بار ازدواج کرد ، از جمله در سال 1973 با یک نجار ، پل دو فو

حرفه بازیگری و آواز خواندن
در اواسط دهه 1950 ، فعالیت آنجلو به عنوان یک مجری شروع به کار کرد. او در تولید تور پورگی و بس نقش آفرینی کرد و بعداً در فیلم خارج از برادوی Calypso Heat Wave (1957) ظاهر شد و اولین آلبوم خود را به نام Miss Calypso (1957) منتشر کرد.

یکی از اعضای انجمن صنفی نویسندگان هارلم و یک فعال حقوق مدنی ، آنجلو در بازخوانی موسیقی کاباره برای آزادی به عنوان فایده ای برای کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی ، که به عنوان هماهنگ کننده شمالی SCLC فعالیت می کرد ، ترتیب داد و بازی کرد.

در سال 1961 ، آنجلو در تولید خارج از برادوی از فیلم Blacks ژان جنت با جیمز ارل جونز ، لو گوست جونیور و سیسیل تایون ظاهر شد.

آنجلو در ادامه جایزه نامزد جایزه تونی را نیز برای نقش خود در نمایشنامه Look Away (1973) و نامزد جایزه امی برای کار خود در مینی تلویزیون های ریشه (1977) از جمله افتخارات دیگر کسب کرد.

کارت FACT MAYA ANGELOU BIOGRAPHY را بارگیری کنید

زمان در آفریقا
آنجلو بخش اعظم دهه 1960 را در خارج از کشور گذراند ، ابتدا در مصر و سپس در غنا زندگی کرد و به عنوان سردبیر و نویسنده مستقل کار کرد. آنجلو همچنین مدتی در دانشگاه غنا پستی داشت.

در غنا ، وی همچنین به جمع "بازگشت انقلابیون" پیوست و به تحقیق در مورد پان آفریقایی گرایی پرداخت و با ملکلم ایکس ، فعال حقوق بشر و رهبر ملی گرای سیاه پوست نزدیک شد. در سال 1964 ، با بازگشت به آمریکا ، آنجلو به مالکلم X کمک کرد تا سازمان افرو را تأسیس کند. -وحدت آمریکایی که سال بعد پس از ترور وی منحل شد.

اشعار
"من فقط یک نوشیدنی خنک به من بدهید" من اول Diiie (1971)
آنجلو چندین مجموعه شعر منتشر کرد ، اما مشهورترین مجموعه او در سال 1971 فقط به من نوشیدنی خنک آب بدهد "Fore I Die" ، که نامزد دریافت جایزه پولیتزر شد.

سایر مجموعه های معروف شعر آنجلو عبارتند از:

Oh Pray Wings Are Gonna Fit Me Well (1975) ، که شامل شعر آنجلو "تنها" است
و هنوز هم من برخیزم (1978) ، که شعر محبوب "زن پدیده" را نشان می دهد
شاکر ، چرا نمی خوانی؟ (1983)
I Shall Not Moved (1990) ، با شعر "خانواده انسانی"؛ اپل مشهور از ویدئویی از آنجلو در خواندن این شعر در آگهی در المپیک 2016 استفاده کرد
حتی Stars Look Lonesome (1997)
"روی نبض صبح" (1993)
یکی از مشهورترین آثار او ، آنجلو این شعر را به ویژه نوشت و در مراسم افتتاحیه پرزیدنت بیل کلینتون در ژانویه سال 1993 تلاوت کرد. این مناسبت نخستین تلاوت افتتاحیه از سال 1961 بود ، هنگامی که رابرت فراست شعر "هدیه آشکار" را در جان اف نوشت. تحلیف کندی.

آنجلو در ادامه برای دریافت یک جایزه گرمی (بهترین آلبوم کلمه گفتاری) برای نسخه صوتی شعر.

سایر اشعار مشهور آنجلو عبارتند از:

"روز او به پایان رسید" (1962)

بیوگرافی هانک ویلیامز

سال 1953 باید یک امید و وعده برای خواننده ترانه سرا ، هنک ویلیامز ، یکی از اولین سوپراستارهای موسیقی کشور در آمریکا بود ، که به دلیل ترانه هایش از جمله "قلب شما کاتین" ، "سلام ، خوب به نظر می رسد" و "من" خواهم بود هرگز از این جهان زنده نمانید. "در حقیقت ، او در روز سال نو در همان سال وقتی که در پشت پرده کادیلاک آبی پودر سال 1952 در سن 29 سالگی درگذشت ، در کنسرتی در کانتون ، اوهایو راهی شهر شد. در حالی که گزارش شده است که علت این حمله قلبی است ، لس آنجلس تایمز همچنین می گوید که ممکن است ناشی از "عوارض ناشی از الکل و اعتیاد به مواد مخدر" باشد.

پنج روز بعد ، یک دختر بچه در مونتگومری ، آلاباما به دنیا آمد. کودک قبل از اینکه در سن سه سالگی توسط وین و لوئیز دیوپری در موبایل ، آلاباما به دنیا آمده باشد از سرپرست به سرپرست منتقل شده و کتی دیوپری شد.

اما چند دهه نگذشت که او به سفری طولانی و پیچیده پی برد تا بفهمد که او دختر معروف هنک ویلیامز است.

دخترش در چهار سال با چهار خانواده زندگی می کرد
Deupree جوان غالباً مورد تردید قرار می گرفت - زندگی با مادر ویلیامز ، لیلیان استون تا زمانی که درگذشت و بعد از آن در نهایت برای فرزندخواندگی به این سیستم منتقل می شد ، زیرا خواهر ویلیامز ، ایرین اسمیت ، که نفر بعدی بود ، نمی خواهد از او مراقبت کند.

دیوپری - که اکنون توسط جت ویلیامز می رود - در سخنرانی سال 2002 در کتابخانه کنگره گفت: "من قبل از چهار سال چهار خانواده داشتم. سه بار یتیم شدم و شش تغییر نام داشتم." "زندگی من با ضربه زدن به یک قلم ، مکرراً توسط یک وکیل ، مددکار اجتماعی ، قاضی ، عضو خانواده یا دادگاه تغییر یافته است."

جت 21 ساله بود که فهمید ویلیامز می تواند پدر بیولوژیکی او باشد
در حالی که جت در دانشگاه آلباما در مونتگومری در رشت تفریحی ، دانشکده جوان بود ، والدین فرزندخواند her وی برای بازدید به آنجا آمدند و 2000 دلار 21 ساله را که هنگام بازگشت 21 سالگی از استون برای او برگزار شده بود ، به او دادند.

و این نخستین "فروغ" او بود که احتمالاً می توانست دختر ویلیامز باشد.

جت به یاد می آورد مادر فرزندخوانده اش به او گفت: "هیچ کاری نمی توان در مورد آن انجام داد ، هیچ مدرکی وجود ندارد."

اما این برای جت به اندازه کافی خوب نبود. وی با پیدا کردن هویت واقعی پدر "وسواس" شد.

جت ویلیامز
جت ویلیامز

عکس: ویل مکینتایر / مجموعه تصاویر LIFE از طریق گتی ایماژ / تصاویر گتی

جت فهمید که ویلیامز قصد داشت تا از او مراقبت کامل کند
جت برای کشف حقیقت در مورد گذشته خود ، به جستجوی گنجینه ای عظیم پرداخت و به انواع سوابق قانونی و فرزندخواندگی - و همچنین پیوندهای خانوادگی گمشده - گشود. سرانجام ، او با دایی و پسر عموی ویلیامز ، ماری هارول ، در تماس شد.

او آموخته است که مادر تولدش منشی در نشویل بوده است که چند ماه قبل از ازدواج وی با ویلیامز باردار شد و با زن دیگری به نام بیلی ژان اچلیمان ازدواج کرد. اما پدرش متعهد شد که از این نوزاد متولد نشده مراقبت کند - وعده داد که صورتحسابهای پزشکی را بپردازد و یک بلیت یک طرفه به کالیفرنیا بدهد ، با این قول که بعد از دو سال ، وی حضانت کودک را به عهده خواهد گرفت.

در سال 2002 گفت: "پدر من به اندازه کافی عاشق من بود که کاری را فقط برای من انجام دهم." او وارد پیمان حضانت قبل از زایمان شد که وی را به سرپرستی کامل و مسئولیت من واگذار کرد ... پدر من هرگز قصد نداشت که من به فرزندخواندگی من پذیرفته شود. ""

او برای اثبات اینکه ویلیامز واقعاً پدر تولد وی بود ، وارد یک نبرد قانونی شد
اما به وضوح ، مرگ غم انگیز ویلیامز در راه این طرح قرار گرفت. مانند سایر اعضای خانواده ، مانند هنک ویلیامز ، جونیور ، که سالها خواهر ناتنی خود را تصدیق نمی کردند - در واقع ، آنها نه سال در یک نبرد قانونی بودند.

نبردهای دربار و اختلافات خانوادگی ، اینکه آیا جت واقعاً در رده ویلیامز بود ، به چالش کشید ، زیرا او همچنان به "یک دیوار آجری پس از دیگری ضربه می زد" ، افزود: "پرونده من در دادگاه پروب ، دادگاه مدار ، دادگاه عالی کشور ، دادگاه های فدرال در مورد بحث و گفتگو بود. نیویورک ، دادگاه استیناف و کمتر از پنج برابر دادگاه عالی ایالات متحده. "

سرانجام ، وی با وکیلى به نام کیت ادکسون ملاقات کرد که اسناد و مدارک مربوط به توافق بین ویلیامز و مادر جت را پیدا کرد (هرچند که چگونه او برای بدست آوردن این امر هرگز فاش نشده است). و در سال 1985 ، دادگاه ایالت آلاباما به طور قانونی تعیین کرد که او واقعاً دختر خواننده است. (و در سال 1986 با آدکینسون ازدواج کرد.)

جت آواز می خواند تا بتواند به ویلیامز در ارتباط باشد
در طول تلاش جت برای پیوند با پدر فقیدش ، او همچنین شروع به آواز خواندن کرد ، و اولین حرفه ای خود را در سال 1989 انجام داد و قبل از بازی در Grand Ole Opry در سال 1993 در نشویل.

و برای اینکه قدم به قدم پدرش برود ، او به دو تن از سواران قدیمی پدرش ، جری ریورز و دون هلمز رسید تا آنها را با او بازی کنند.

با تمام یادآوری های مداوم ، جت آنچه را که نمی کند به او یادآوری می شود. او می گوید: "من هرگز نمی خواهم خاطرات کریسمس را با پدرم داشته باشم یا در دامان او بنشینم ، اما هنوز احساس می کنم او را می شناسم."

جت معتقد است ویلیامز "فرشته نگهبان" او است
مدتی در دهه 30 ، جت نام خود را به نام جت ویلیامز داد - ترکیبی از مادر تولد وی Frances "Bobbie" Jet و نامهای پدرش. و در سال 199

بیوگرافی چارلز دیکنز

چارلز دیکنز یک نویسنده انگلیسی بود که کلاسیک های محبوب مانند "هارد تایمز" ، "کارول کریسمس" ، "دیوید کوپرفیلد" و "انتظارات بزرگ" را به تصویر می کشد.
چارلز دیکنز چه کسی بود؟
چارلز دیکنز یک رمان نویس ، روزنامه نگار ، ویراستار ، تصویرگر و مفسران اجتماعی بریتانیایی بود که رمان های کلاسیکی محبوب مانند الیور توست ، یک کارول کریسمس ، نیکلاس نیکلبی ، دیوید کوپرفیلد ، یک داستان دو شهر و انتظارات بزرگ را نوشت.

دیکنز به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن نوزدهم به یادگار می رود. در میان دستاوردهای وی ، وی به دلیل تهیه یک پرتره واضح از زیرپوشانی دوره ویکتوریا ، و در ایجاد تحولات اجتماعی ، مورد ستایش قرار گرفته است.

سنین جوانی و تحصیل
دیکنز چارلز جان هافام دیکنز در 7 فوریه 1812 در پورتسموث در سواحل جنوبی انگلیس به دنیا آمد.

نویسنده مشهور انگلیسی دومین هشت کودک بود. پدر وی ، جان دیکنز ، یک مأمور دریایی بود که آرزو می کرد آن را ثروتمند کند. مادر چارلز ، الیزابت بارو ، آرزو داشت معلم و مدیر مدرسه شود.

با وجود تلاش های والدینش ، خانواده فقیر بودند. با این وجود ، آنها در روزهای اولیه خوشحال بودند. در سال 1816 ، آنها به چتام ، کنت نقل مکان کردند ، جایی که دیکنز جوان و خواهران و برادرانش آزاد بودند تا در حومه شهر بپیوندند و قلعه قدیمی در روچستر را کاوش کنند.

در سال 1822 ، خانواده دیکنز به کامدن تاون ، محله فقیرنشین لندن نقل مکان کردند. در آن زمان وضعیت مالی خانواده رو به وخامت گذاشته بود ، زیرا جان دیکنز عادت خطرناکی برای زندگی در خارج از معنای خانواده داشت. سرانجام ، جان در سال 1824 ، هنگامی که چارلز تازه 12 ساله بود ، به دلیل بدهی به زندان فرستاده شد.

پس از حبس پدر ، دیکنز مجبور شد مدرسه را ترک کند تا در یک کارخانه چکمه سیاه در کنار رودخانه تیمز مشغول به کار شود. دیکنز در کارخانه غرق شده فرار ، شش شیلینگ در هفته به دست آورد تا برچسب گلدان های "سیاه" ، ماده ای که برای تمیز کردن شومینه استفاده می شود. این بهترین کاری بود که او می توانست برای کمک به خانواده خود انجام دهد.

با نگاهی به تجربه ، دیکنز آن را همان لحظه خداحافظی با معصومیت جوانی خود دانست و اظهار داشت که تعجب کرده است که "چگونه [او] در چنین سنین جوانی می تواند به راحتی رها شود."

او با بزرگترهایی که قرار بود از او مراقبت کنند احساس رها و خیانت کرد. این احساسات بعداً در نوشتن او به موضوعی مکرر مبدل می شوند.

خیلی راحت به او کمک کرد ، دیکنز اجازه بازگشت به مدرسه را داد وقتی پدرش ارث خانوادگی دریافت کرد و از آن برای پرداخت بدهی های خود استفاده کرد.

اما وقتی دیکنز 15 ساله بود ، بار دیگر تحصیلات وی از زیر او بیرون کشیده شد. در سال 1827 ، او مجبور شد مدرسه را ترک کند و به عنوان یک پسر دفتری کار کند تا در درآمد خانواده وی سهیم باشد. همانطور که معلوم شد ، این شغل به نقطه شروع کار حرفه ای نویسندگی وی تبدیل شد.

روزنامه نگار ، سردبیر و تصویرگر
طی یک سال از استخدام ، دیکنز گزارش های مستقل را در دادگاه های لندن شروع کرد. تنها چند سال بعد ، وی گزارش دو روزنامه مهم لندن را منتشر کرد.

در سال 1833 ، وی شروع به ارسال طرح هایی به مجلات و روزنامه های مختلف با نام مستعار "بوز" کرد. در سال 1836 ، کلیپ های وی در اولین کتاب خود با عنوان "طرح های بوز" منتشر شد.

در همان سال ، دیکنز انتشار مقالات پس از مرگ باشگاه پیکویک را آغاز کرد. سریال او که در ابتدا به عنوان زیرنویس هایی برای تصاویر با مضمون ورزشی طنز رابرت سیمور ساخته شده بود ، به صورت قسط های سریال ماهانه ساخته شده است.

مقالات پس از مرگ باشگاه Pickwick به شدت مورد توجه خوانندگان قرار گرفت. در حقیقت ، زیرنویس های دیکنز حتی از تصویرهایی که برای همراهی آنها استفاده می شد محبوب تر بودند.

او بعداً مجلات از جمله لوازم خانگی کلمات و کل سال را ویرایش کرد ، دومی که تأسیس کرد.

فرزندان
دیکنز پس از چاپ نخستین کتابش با عنوان "اسکچ های بو" ، با کاترین هوگارت ازدواج کرد. این زوج یک فرزند 10 فرزند داشتند.

در دهه 1850 ، دیکنز دو ضرر ویرانگر متحمل شد: کشته شدن دختر و پدرش. وی همچنین از همسر خود در سال 1858 جدا شد. دیکنز کاترین را علناً تهمت زد و با یک بازیگر جوان به نام الن "نلی" ترنان رابطه صمیمی برقرار کرد.

منابع در مورد اینکه آیا این دو قبل از یا بعد از جدایی زناشویی دیکنز ، یکدیگر را دیدند ، متفاوت است. همچنین اعتقاد بر این است که وی برای پاک کردن هرگونه مستنداتی که به حضور ترنان در زندگی خود اشاره داشته ، به مسافت های زیادی رفت.

کارتهای DICKENS DICKENS کارتهای BIOGRAPHY را بارگیری کنید

کارت واقعیت چارلز دیکنز
کتاب های چارلز دیکنز
در طول حرفه خود ، دیکنز در مجموع 15 رمان منتشر کرد. مشهورترین آثار او عبارتند از:

"الیور پیچ" (1838-1837)
الیور تویست ، اولین رمان دیکنز ، زندگی یتیمی را که در خیابان ها زندگی می کند ، دنبال می کند. این کتاب از نحوه احساس دیکنز به عنوان یک کودک فقیر وادار به تحریک عقل و کسب درآمد خود الهام گرفته شده است.

به عنوان ناشر مجله ای بنام Miscellany بنتلی ، دیکنز از اوایل فوریه 1837 تا آوریل 1838 با چاپ کامل کتاب در نوامبر 1838 انتشار الیور توست را به صورت اقساطی آغاز کرد.

دیکنز به نمایش گذاشتن الیور توست در مجلاتی که بعداً ویرایش کرد ، از جمله کلمات خانگی و دور سال.

بیوگرافی جانی کش

جانی کش - نام واقعاً نیازی به توضیحی ندارد. او شخصیتی بزرگتر از زندگی در طول زندگی بود ، که افسانه اش پس از مرگش به رشد خود ادامه می دهد - و نام او مترادف با موسیقی کشور است.

ضبط های ضبط شده او و اجرای زنده به یاد ماندنی ارتباط زیادی با آن دارد ، اما روشی که او زندگی خود را نیز پشت سر گذاشت قطعاً نیز انجام می دهد. او سنت را پذیرفت و با این وجود آزادی پیروی از ذهن خود را به کار گرفت. او هم مسیحی خداپرست و هم مظلوم شورشی بود. او میان رؤسای جمهور حرکت کرد و هنوز مردی از مردم باقی ماند. او به خانه و خانواده خود اعتقاد داشت و با این وجود بخش اعظم زندگی خود را در جاده انجام داد و برای هزاران نفر انجام داد. این تضادها باعث شد "مرد در سیاه" چهره ای قانع کننده ای باشد که او داشت و در کنار صداقت که در طول زندگی به نمایش گذاشت ، آنها موسیقی او را با قدرت بی نظیری سرمایه گذاری کردند که مدت ها پس از گذشت او همچنان طنین انداز است.

متاسفانه ، تبدیل شدن به یک افسانه ، بیشتر از یک انسان به یک تصویر تبدیل می شود. در سالهای اخیر تمایل به پنهان کردن شخصیت Cash به کد لباس ، تعداد انگشت شماری از عکسهای نمادین ، ​​زندگی نامه فیلم ساده گرایانه یا حتی یک فیلم ویدئویی بسیار نماینده در اواخر دوران حرفه ای وجود ندارد. اما پول نقد بسیار بیشتر از یک ژست دفاعی ، بیانیه مد و چند رکورد ثبت شده در زندان بود. او مردی پیچیده و با زندگی و حرفه متفاوت و غیرمعمول بود.

جانی کش نام واقعی او نیست
پس از اولین ملاقات با Cash ، سام فیلیپس ، تهیه کننده اولین سوابق خود ، فکر کرد که Cash نام خانوادگی خود را تشکیل داده است. این مانند "جانی دلار" یا "جانی گیتار" به نظر می رسید. "در حقیقت ، نام خانوادگی Cash را می توان تقریباً هزار سال به اسکاتلند ، به پادشاهی باستانی فیف ردیابی کرد. این "جانی" بود که یک اختراع بود.

داستان پیش می رود که والدین Cash درباره اینکه نام چهارمین فرزندشان باید باشد چه کسی مسلم بود. نام دوشیزه مادرش "ریورز" بود ، و او به خاطر این حرف زد. اسم پدرش ری بود ، "J.R" میانبر برای جلوگیری از درگیری بود. برای بچه های جنوبی غیر معمول نبود که در روزهای افسردگی اسمی از اسم های اولیه تهیه شده داشته باشند ، و کلی در تمام دوران کودکی خود به نام جی آر اس (به جز پدرش ، که او را لقب "شو دوو" می نامید) بود. او حتی بعد از فارغ التحصیلی دبیرستان ، هنوز J.R بود. "J.R" نامی در دیپلم او است.

این در حالی بود که Cash در سال 1950 به نیروی هوایی پیوست و مجبور شد نام خود را به او اختصاص دهد. استخدام کننده نامزدی را قبول نمی کند که دارای اسمی از اسناد اولیه باشد ، بنابراین J.R. "John R. Cash" شد.

او به حفاری قبر برادرش کمک کرد
Cash در سنین پایین ، در سن 12 سالگی ، فاجعه ای را در خانواده اش تجربه کرد. او بزرگ شد و برادرش جک ، که دو سال بزرگتر بود ، تحسین و دوست داشت. جک ترکیبی از محافظ و الهام فلسفی بود. علی رغم سالهای جوانی ، وی به کتاب مقدس علاقه زیادی نشان داد و به نظر می رسید که موعظه می شود. جک برای کمک به خانواده بزرگ Cash کار کرد ، و در حالی که یک شنبه چوب را قطع می کرد ، به طور اتفاقی به یک میز اره کشیده شد. اره وسط جک را بهم زد و او با خزیدن در یک کف کثیف برای رسیدن به کمک ، مشکل را تشدید کرد.

جک به مدت یک هفته پس از حادثه به تعویق افتاد ، اما او هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشت. درگذشت او تأثیر عمیقی بر Cash جوان که تا آن زمان پسری طاقت فرسا بود ، پر از شوخی بود. با همه گزارشات ، او پس از آن بیشتر به درون چشم انداز شد و شروع کرد به صرف وقت بیشتر به تنهایی ، با نوشتن داستان و طرح. سخنان مرگ جک در مورد دیدن فرشتگان نیز او را به شدت از لحاظ معنوی تحت تأثیر قرار داد.

به گفته خواهرش جوآن ، در روز تشییع جنازه جک ، کیش زود به مزار قبرستان رفت. او بیل را برداشت و شروع به کمک به کارگران در قبر قبر جک کرد. در زمان خدمت ، لباسهای او از کثیفی کثیف شده بود ، و از آنجا که پای او از پله بر روی ناخن متورم شده بود ، هیچ کفش نپوشید.

فداکاری نقدی به برادرش جک در طول زندگی ثابت می ماند و در واکنشی از عبارت مشهور مسیحی "چه می کرد عیسی بکند؟" .

او اولین گیتار خود را در آلمان خریداری کرد
بزرگترین برادر Cash ، روی ، اولین Cash بود که در صنعت موسیقی چشمه کوچکی ایجاد کرد. روی گروهی به نام Dixie Rhythm Ramblers را راه اندازی کرد که مدتی در ایستگاه رادیویی KCLN نمایشی داشت و در سراسر آرکانزاس بازی کرد. خانواده Cash نیز مرتباً در خانه خانواده یا در میز ناهار پدربزرگ و مادربزرگش ، معنویات را با هم آواز می خواندند. خود نقدی در مدرسه و کلیسا آواز خواند ، حتی یک بار برنده یک نمایش استعدادیابی و 5 دلار شد که با پیروزی به دست آورد.

علیرغم علاقه و علاقه آشکارش به موسیقی و استعدادی که برای آن وجود دارد ، Cash گیتار دریافت نمی کند و شروع به نوشتن جدی ترانه ها کرد تا اینکه به نیروی هوایی ملحق شد و به آلمان ارسال شد. گیتار او ، که در amberammergeu خریداری شده بود ، تقریباً همان مبلغی را که سالها قبل در آن نمایش استعدادیابی کسب کرده بود ، هزینه دارد. به زودی ، او در یک گروه ragtag با نام تجاری Landsberg Barbaries با گروهی از خدمتگزاران همفکر بازی می کرد. او شروع به نوشتن آهنگ ها نیز نمود

بیوگرافی دنی رولینگ

در مارس 1994 ، بازیگر و فیلمنامه‌نویس مبارز به نام کوین ویلیامسون در یک برنامه خبری درباره راننده ای که شهر گاینسویل فلوریدا را ترور کرده بود ، با قتل پنج دانشجو در طی سه روز در اوت 1990 ، دلخور شد.

با سخنان تند و زننده ، فیلمنامه آنچه را که جیغ شد شد ، دست و پنجه نرم کرد و همان موفقیت جنجالی در سال 1996 بود که به خاطر پیروزی در ورزشگاههای فیلم ترسناک جشن گرفت و زندگی جدیدی را در ژانر جشن گرفت.

اما در حالی که Scream بسیاری از ترسناک های وحشتناک را فراهم می کند ، در پایان ، داستان آن از سیدنی و قاتل نقاب دار تنها شباهتی به گذشته با دنی دزینگ ، "گینزویل ریپر" دارد ، که زندگی خشونت و ناامیدی کار دشواری را برای آن به همراه خواهد داشت. هر فیلمنامه نویسی برای به تصویر کشیدن.

بیشتر بخوانید: بازیگران جیغ: الان کجا هستند؟

رولینگ به دست پدرش سوءاستفاده کرد
همانطور که بعدها در فیلم The Making of a Serial Killer: The Real Story of Gainesville Murders به ​​یاد آورد ، رولینگ به نوعی دوران کودکی وحشتناک را تحمل کرد که باعث شد تا او پخته شود تا به عنوان تهدیدی برای جامعه ظهور کند.

وی در سال 1954 در Shreveport ، لوئیزیانا ، در یک مادر 19 ساله به نام های کلودیا و یک افسر پلیس به نام جیمز ، یک جانباز تزئین شده جنگ کره ای متولد شد که احتمالاً دچار ترکیبی از اختلال استرس پس از سانحه و بیماری ذهنی ذاتی شده است.

با جوش ، کنترل و خشونت ، جیمز با کلودیا جنگید و سوء استفاده کلامی را به دنی و برادر کوچکترش ، کوین هدر داد ، و در سن بزرگتر شدن به حملات جسمی به پسران متوسل شدند.

رولینگ برای آرامش به هنر و موسیقی روی آورد - هدیه کریسمس او از یک گیتار در سن 15 سالگی اثبات شد که یکی از شادترین خاطرات او از دوران نوجوانی است. او همچنین این سالهای اولیه را به یاد آورد زمانی که شخصیتهای مختلفی را به عنوان "دفاع" از واقعیت کابوس اطراف خود ایجاد کرد ، با تلاش برای خودکشی نتوانست فرار کند.

وی چرخه سرقت های مسلحانه و حبس را آغاز کرد
در سال 1972 پس از آنکه به خاطر داشتن مواد مخدر مجبور شد از نیروی هوایی خارج شود ، رولینگ به همراه پدربزرگ خود به زندگی رفت و برای مدتی از طریق کلیسای خود ثبات پیدا کرد. وی با زنی به نام اومر هالکو ازدواج کرد که با او یک دختر داشت ، اما سرانجام پس از مشاهده همان نوع سوء استفاده از او که در خانه کودکی خود شیوع داشت ، او را گریخت.

رولینگ که قبلاً عادت برای هوشیاری را در خود داشت و از دیدن دیدگاههای مزاحم گرفتار شده بود ، پس از طلاق نوبت خود را بدتر کرد. وی به زنی که شباهت به همسر سابق خود داشت و در چندین سرقت مسلحانه از طریق جنوب سوء قصد داشت ، تجاوز کرد و منجر به زندانی شدن وی در جکسون ، جورجیا ، در سال 1979 شد.

دهه 1980 برای رولینگ نیز که به خاطر سرقت مسلحانه در زندان در آلباما و می سی سی پی در زندان بود ، بیش از همین موارد را به ارمغان آورد. وقت وی در بین بندها در زندان صرف سفر به کشور ، دزدی و گاه مجبور کردن خود به زنان شد.

برگشت در Shreveport در نوامبر 1989 ، رولینگ از کار خود در یک رستوران اخراج شد. در همان شب ، وی به قتل جولی گریسوم ، برادرزاده هشت ساله اش ، شان و پدر 55 ساله خود ، تام ، وارد خانه ای شد. در حالی که قتل های بعدی خود را تکرار می کند ، جولی با علائم نیش پیدا شد و بدن او که با پاهایش چیده شده بود روی تخت پخش می شد.

ماه مه بعد ، رولینگ با پدرش به یک استدلال نهایی رسید. این بار اسلحه را بیرون کشید و جیمز را در معده و سر شلیک کرد. پدر وی زنده مانده بود اما قبل از فرار به کانزاس و فلوریدا ، استفاده از چشم و گوش را از دست داد و سرانجام وارد گاینزویل شد.

وی به طرز وحشیانه ای پنج دانش آموز را در گاینزویل کشت
در سال 1990 ، او یک اردوگاه را در منطقه ای جنگلی پشت دانشگاه فلوریدا راه اندازی کرد ، با شروع دانش آموزان ترم پاییز ، رولینگ شروع به دامن زدن به قتل خود کرد.

در 24 آگوست ، او به خانه تازه کریستینا پاول و سونجا لارسون در UF لغزید و به طرز وحشیانه ای چاقو زد و به هر دو دانشجو تجاوز کرد. روز بعد ، او کریستا هویت دانشکده جامعه سانتافه را به قربانی بعدی خود تبدیل کرد و سر خود را بر روی یک قفسه پشت سر گذاشت و صورت خود را روی تخت خواباند.

در تاریخ 27 اوت ، قاتل دوباره در خانه دو دانش آموز 23 ساله UF ، مانوئل توبوادا و تریسی پائولس ظاهر شد. توبوادا ، بازیکن سابق دبیرستانی ، قبل از اینکه هردو غافلگیر شود ، دعوا کرد. هیچ بار بدن این بار مثله نشده است.

تقریباً دو سال پس از وقوع این اتفاق ، رولیینگ به جرم قتل متهم شد
هنگامی که رولینگ از شهر دور شد ، یک کارگروه محلی برای آرام کردن یک جامعه ناامیدکننده و یافتن پاسخ ها جمع آوری شد. مقامات به زودی به یک مظنون اصلی ، یک دانش آموز UF که به طور خلاصه در همان مجتمع دو نفر از قربانیان زندگی می کرد و رفتارهای نامنظم خود را نشان می داد ، صفر کردند ، در یک لحظه به دلیل اصابت مادربزرگ خود دستگیر شدند. به زودی مشخص شد که این دانش آموز با افسردگی حاد جنون روبرو است ، اما با وجود شواهد صفر که او را به قتل ها متصل می کند ، کارگروه به تابلوی نقاشی برگشته بود.

در همین حال ، قاتلی که به دنبال آن بودند در حال حاضر در زندان بود. در ماه سپتامبر ، رولینگ یک مواد غذایی وین-دیکسی را در محل اسلحه در اوکالا ، فلوریدا ، سرقت کرده بود و پس از تصادف خودروی استراحت ، زخمی شد. این در حالی نبود که اوایل سال آینده ، هنگامی که مسئولان از دندان استفاده کردند

بیوگرافی مارتین اسکورسیزی

کارگردان مارتین اسکورسیزی برخی از به یاد ماندنی ترین فیلم های تاریخ سینما را تولید کرده است ، از جمله "راننده تاکسی" و جایزه اسکار "The Departed".
مارتین اسکورسیزی کیست؟
مارتین اسکورسیزی به خاطر سبک فیلمسازی پرشور و دقیق خود شناخته شده است و به طور گسترده یکی از مهمترین کارگردانان تمام دوران شناخته می شود. اشتیاق اسکورسیزی به فیلمها از سنین جوانی آغاز شد ، زیرا او یک فیلمساز 8 ساله و با اندازه پین ​​بود. در سال 1968 ، او اولین فیلم بلند خود را با نام Who's That Knocking Door Door من به اتمام رساند ، اما نگذشت که تا حدود 10 سال بعد راننده تاکسی را رها کرد و به خاطر فرمول خام قصه گویی خود شهرت پیدا کرد. وی ثابت کرد که این فیلم یک سریال موفقیت آمیز نبود که شامل Raging Bull ، Goodfellas ، The Departed ، Hugo و The Irishman شد.

اوایل زندگی
کارگردان و تهیه کننده تحسین شده مارتین چارلز اسکورسیزی در 17 نوامبر 1942 در فلشینگ ، نیویورک به دنیا آمد. اسکورسیزی بعداً توسط والدین ایتالیایی آمریکایی در منطقه منهتن ایتالیا کوچک بزرگ شد ، بعداً به یاد آورد که محله وی "مانند یک دهکده در سیسیل" است. والدین اسکورسیزی ، چارلز و کاترین ، هر دو به طور نیمه وقت به عنوان بازیگر مشغول به کار بودند ، و به ایجاد صحنه عشق پسرشان به سینما کمک کردند.

از آنجا که اسکورسیزی به آسم شدید مبتلا شد ، فعالیت های کودکی وی محدود بود. او به جای بازی در ورزش ، بیشتر وقت خود را در مقابل تلویزیون یا سینما گذراند ، جایی که عاشق عشق شد به خصوص با داستان هایی درباره تجربه و ایتالیایی های فیلم های مایکل پاول کارگردان. در زمان 8 سالگی ، اسکورسیزی پیش از این در حال ترسیم داستان های داستانی خود بود که اغلب با خط "کارگردانی و تهیه کنندگی مارتین اسکورسیزی" کامل بود.

اسکورسیزی یک کاتولیک فداکار بزرگ شد و حتی قبل از تصمیم گیری برای دنبال کردن فیلمبرداری ، ایده ورود به کشیش را سرگرم کرد. اگرچه والدینش شیدایی او را برای فیلم ها "پیدا نکردند" ، اما اسکورسیزی احساس کرد که وقتی در یک حرکت کوتاه 10 دقیقه ای از کمدی دریافت کرده بود ، وی 500 دلار دلار برای دانشگاه نیویورک بورس تحصیلی دریافت کرد.

فیلمهای مارتین اسکورسیزی
"چه کسی این است که در خانه من در حال زدن است؟"
اسکورسیزی پس از اتمام MFA خود در کارگردانی فیلم در NYU در سال 1966 ، مدت کوتاهی در دانشگاه به عنوان مربی فیلم فعالیت کرد. شاگردان وی شامل جاناتان کپلان و الیور استون بودند. در سال 1968 ، اسکورسیزی اولین فیلم بلند خود با نام Who's That Knocking Door My Door را کامل کرد؟ وی در حالی که مشغول کار بر روی آن پروژه بود ، با هاروی کیتل آشنا شد که وی در بسیاری از پروژه های آینده به بازیگران خود می پرداخت ، و همچنین Thelma Schoonmaker ، ویراستاری که بیش از 50 سال با او همکاری می کرد.

"خیابان های متوسط"
در سال 1973 ، اسکورسیزی به کارگردانی Mean Streets ، اولین فیلم او که به طور گسترده به عنوان یک شاهکار شناخته شده است. این فیلم عناصری را نشان می دهد که از آن زمان به علامت تجاری فیلمسازی اسکورسیزی تبدیل شده اند: تم های تاریک ، شخصیت های سرب بدون سیم ، دین ، ​​مافیا ، تکنیک های دوربین غیر عادی و موسیقی معاصر. کارگردانی Mean Streets همچنین Scorsese را به رابرت دنیرو معرفی کرد و یکی از پویا ترین همکاری های فیلم سازی در تاریخ هالیوود را برانگیخت.

'راننده تاکسی'
در طول دهه 1970 و 1980 ، اسکورسیزی فیلم های سخت کارگردانی را کارگردانی کرد که به تعریف نسل سینما کمک کرد. شاهکار تلخ او در سال 1976 ، راننده تاکسی ، در جشنواره فیلم کن موفق به کسب Palme d'Or شد و وضعیت دنیرو را به عنوان یک افسانه فیلم ثابت کرد. ظاهرا ، این همچنین الهام بخش جان هینکلی ناپایدار برای تلاش برای ترور رئیس جمهور رونالد ریگان 5 سال بعد بود. اسکورسیزی بعدا یادآوری کرد: "من هرگز فکر نمی کردم طی یک میلیون سال ارتباطی با فیلم برقرار شود." "معلوم شد حتی راننده لیموزای من اف بی آی است."

"خشمگین گاو"
اسکورسیزی و دنیرو در تصویر خود در سال 1980 با عنوان Raging Bull ، بر اساس زندگی بوکسور مشکلی جیک لا موتا ، یک بار دیگر به هم زدند. اسکورسیزی که انتظار داشت آخرین فیلم بلند او باشد ، تصمیم گرفت "همه توقف ها را بیرون بکشد و بعد کار جدیدی پیدا کند." اگرچه واکنشهای اولیه به دلیل ماهیت خشن تصویر با هم مخلوط شده بودند ، اما اکنون Raging Bull یکی از بزرگترین فیلمهای تمام دوران محسوب می شود.

اسکورسیزی با کنار گذاشتن افکار ترک صنعت ، فیلم های خود را تا دهه 1980 ادامه داد و کارگردانی اولین موفقیت بزرگ خود را با نام "رنگ پول" در سال 1986 انجام داد.

'GoodFellas' و 'Casino'
دهه 1990 شاهد اکران دو فیلم مهم مافیایی اسکورسیزی بود: GoodFellas ، فیلمی از سال 1990 با محوریت زندگی هنری هیل گانگستر سابق و کازینو ، فیلمی در سال 1995 درباره ظهور و سقوط دنیای قمار در طول دهه 1970. اگرچه او شوخی کرد که باید "فیلمی دیگر درباره ایتالیایی آمریکایی ها بسازد که در آنجا گنگستر نیستند" ، اما اسکورسیزی نیز گفت که معتقد است "هیچ چیزی به عنوان خشونت بی معنی وجود ندارد" روی پرده سینماها. "به عمق شما می خواهید فکر کنید که مردم واقعاً خوب هستند ، اما واقعیت از این بالاتر است."

مستندهای موسیقی
"آخرین والس"
اسکورسیزی در یک آگهی چاپ آمریکایی اکسپرس فاش کرد که "وحشی ترین رویای" وی نوشتن موسیقی است. اگرچه به نظر می رسد وی نمی تواند ستاره راک شود یا ارکستری را اداره کند ، اما از استعدادهای فیلمسازی خود برای ساخت

بیوگرافی رابرت دنیرو

رابرت دنیرو ، برنده جایزه اسکار ، در فیلم هایی چون "راننده تاکسی" ، "پدرخوانده: قسمت دوم" ، "Raging Bull" ، "Awakenings" و "The Intern" بازی کرده است.
رابرت دنیرو کیست؟
بازیگر نقش رابرت دنیرو در سن 16 سالگی برای تحصیل در زمینه بازیگری با استلا آدلر مدرسه را ترک کرد. وی سپس با بسیاری از کارگردانان معتبر فیلم از جمله برایان دی پالما ، الیا کازان و از همه مهمتر مارتین اسکورسیزی همکاری کرد. نقش دنیرو در فیلم «پدرخوانده: قسمت دوم» (1974) اولین جایزه اسکار خود را برای او به ارمغان آورد. وی در ادامه به ساخت چندین فیلم منتقد دیگر از جمله The Deer Hunter (1978) رسید و دومین جایزه اسکار خود را برای Raging Bull (1980) به دست آورد. در دهه 1990 ، دنیرو موفقیت هایی را با فیلم هایی مانند Goodfellas و Analyze This ادامه داد. او اخیراً بخاطر فعالیتش در Silver Linings Playbook (2012) تحسین کرد و با کسب هفتمین جایزه اسکار حرفه ای خود ، جایزه تحسین برد.

اوایل زندگی و والدین
رابرت آنتونی دنیرو جونیور در 17 اوت 1943 در شهر نیویورک به دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو هنرمندانی احترام بودند که هنگام شرکت در کلاسهای نقاشی مشهور Provincetown هانس هوفمن ملاقات کرده بودند. مادر وی ، ویرجینیا دریاسالار ، یک نقاش مغزی و با استعداد ، فارغ التحصیل برکلی بود که در صحنه های هنری دهه 1940 و 1950 نیویورک نامی برجسته برای خودش رقم زد. پدر وی ، رابرت دنیرو ، نقاش ، مجسمه ساز و شاعری بود که اثر وی تحسین منتقدان بالایی را به دست آورد. ویرجینیا و رابرت Sr که به عنوان "زوج طلایی" در دایره هنر نیویورک شناخته می شوند ، با این وجود در سال 1945 ، زمانی که دنیرو جوان تنها دو سال داشت ، راه هایی را از هم جدا کرد. در حالی که پدرش به صورت هنری وقف هنر خود می شد ، دیرو در درجه اول توسط مادرش بزرگ شد ، که به عنوان یک حروف چاپ و چاپگر برای پشتیبانی از پسرش کار کرد.

دنیرو در کودکی روشن و پرانرژی ، هنگامی که اوقات خود را در کنار هم می گذراند ، از حضور در فیلم ها با پدرش به طرز باورنکردنی بسیار علاقه داشت. او به خصوص با فیلم هایی با بازیگران گرتا گاربو سوئدی گرفته شد. مادر دنیرو به طور پاره وقت به عنوان یک تایپیست و کپی کارگاه نمایشی ماریا پیکاتور کار می کرد و به عنوان بخشی از جبران خسارت وی ، به دیرو اجازه داده شد کلاس های بازیگری کودکان را به صورت رایگان برگزار کند.

دنیرو در سن 10 سالگی اولین بازی خود را با عنوان شیر گاو Cowardly در جادوگر اوز انجام داد. خیلی زود پس از آن ، وی در دبیرستان معتبر موسیقی و هنر نیویورک ، مؤسسه ای که متخصص هنرهای تجسمی و نمایشی است پذیرفته شد. با این حال ، احساس غرق شدن و آمادگی برای فضای شدید و رقابتی ، او پس از گذشت تنها چند روز از حضور در مدرسه دولتی کنار رفت.

چندی پس از شروع دوره ها در P.S. 41 ساله در دهکده گرینویچ ، دنیرو ثابت کرد که در مدرسه به کلی علاقه ندارد و ، در نوجوانی به یک باند خیابانی ایتالیایی کاملاً ملموس پیوست که با استفاده از چهره کم رنگ او نام مستعار "بابی شیر" را به او داد. در حالی که De Niro از نظر همه فقط یک مشکل ساز بسیار متوسط ​​بود ، این باند تجربه ای را برای او فراهم کرد تا به صورت ماهرانه بتواند بزرگان ایتالیایی را به عنوان یک بازیگر به تصویر بکشد.

در آغاز کار
در سال 1960 ، پس از یک سفر متقاطع در سفر به کشور ، برای دیدار با اقوام در کالیفرنیا ، دنیرو تصمیم به ترک تحصیلات دبیرستانی برای مطالعه بازیگری گرفت. دنیرو هنگامی که در مصاحبه ای از او پرسیدیم که چرا تصمیم به انتخاب این حرفه گرفت ، پاسخ داد: بازیگری روشی ارزان برای انجام کارهایی است که شما هرگز جرات انجام خود را نخواهید داشت. وی در هنرستان استلا آدلر ثبت نام کرد (بعداً به استودیوی بازیگری استلا آدلر تغییر نام داد) و گرچه او شب ها به کلاس های دبیرستان ادامه داد اما هرگز فارغ التحصیل نشد. آدلر طرفدار قدرتمندی از روش بازیگری استانیسلاوسکی بود که شامل تحقیقات شخصیتی روانشناختی عمیق بود. آدلر یک معلم شدید ، روزگاری توسط نیویورک تایمز به عنوان شخصی توصیف می شد که "نفرین می کند ، گریه می کند ، عصبانی می شود ، غرش می کند و هر از گاهی دانش آموزان خود را تعارف می کند." آدلر که امثال مارلون براندو و راد اشتایگر را آموزش داده بود بعداً دنیرو را به عنوان یکی از بهترین شاگردانش به یاد می آورد.

با اجازه مادرش ، دنیرو پولی را که برای تحصیلات دانشگاهی پس انداز کرده بود ، برداشت و آن را به سمت حرفه بازیگری خود برد. او مدت کوتاهی با لی استراسببرگ در استودیوی بازیگران در نیویورک سیتی تحصیل کرد و سپس شروع به استماع کرد. همانطور که روزی سالی کرکلند ، بازیگر زن به یاد می آورد ، به جای عکس های اصلی از دکمه های سنتی ، دنیرو با نمایش "پرتفوی حدود 25 عکس از خودش در لباس های مختلف به نمایش درآمد تا به اثبات برسد که او فقط یک بازیگر قومی نبود". بعد از وقوع لحظه ای در فیلم فرانسوی در سال 1965 "سه اتاق در منهتن" ، اولین فیلم واقعی دنیرو در فیلم "سلام و احوال پرسی 1968" آمد. اجراهای موفقیت آمیز وی پنج سال بعد در یک جفت فیلم بسیار تحسین شده 1973 به وقوع پیوست: Bang the طبل به آرامی ، که در آن او یک تیمار بد مریضی را در تیم بیس بال بازی کرد ، و Mean Streets ، اولین همکاری او با کارگردان اسکورسیزی است که در آن او یک اراذل و اوباش خیابانی مقابل هاروی کیتل بازی کرد.

فیلم ها
اسکار: "پدرخوانده: قسمت دوم" و "Raging Bull"
در سال 1974 ، دنیرو با تصویر برنده جایزه اسکار ویتو کورلئونه در پدرخوانده: قسمت دوم ، خود را به عنوان بهترین بازیگران کشور معرفی کرد ، نقشی که برای او آموخت که به زبان سیسیلی صحبت کند. دو سال بعد ، دنیرو شاید بیشترین عملکرد خیره کننده را از آن خود کند

ایلان ماسک

کارآفرین آفریقای جنوبی ایلان ماسک به دلیل تأسیس Tesla Motors و SpaceX شناخته شده است که یک فضاپیمای تجاری عظیم را در سال 2012 راه اندازی کرد.
ایلان ماسک کیست؟
Elon Reeve Musk یک کارآفرین و بازرگان آمریکایی متولد آفریقای جنوبی است که در سال 1999 X.com را تاسیس کرد (که بعداً به PayPal تبدیل شد) ، SpaceX در 2002 و Tesla Motors در سال 2003. Musk در اواخر دهه 20 میلادی به فروش چند میلیونر تبدیل شد. شرکت بالا ، Zip2 ، به بخشی از Compaq Computer.

ماسک در ماه مه 2012 ، هنگامی که SpaceX موشک پرتاب کرد که اولین وسیله نقلیه تجاری را به ایستگاه فضایی بین المللی ارسال می کند ، سرخط کرد. وی با خرید SolarCity در سال 2016 ، سبد خرید خود را تقویت کرد و با گرفتن نقش مشورتی در اوایل دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور ، جایگاه خود را به عنوان رهبر صنعت تقویت کرد.

مادر و پدر ایلان ماسک
مادر ایلان ماسک ، مای مایک ، یک مدل کانادایی و پیرترین زن ستارگان در کمپین Covergirl است. هنگامی که ماسک در حال بزرگ شدن بود ، او در یک مقطع پنج شغل برای حمایت از خانواده خود کار کرد.

پدر ایلان ماسک ، ارول مسک ، مهندس ثروتمند آفریقای جنوبی است.

ماسک دوران کودکی خود را با برادرش کیمبال و خواهر توسکا در آفریقای جنوبی گذراند. والدینش هنگام 10 سالگی طلاق گرفتند.

اوایل زندگی
ماسک در 28 ژوئن 1971 در پرتوریا ، آفریقای جنوبی متولد شد. در زمان کودکی ، ماسک چنان در آرزوهایش در مورد اختراعات گم شد که والدین و پزشکان وی برای بررسی شنوایی وی دستور آزمایش دادند.

در زمان طلاق والدینش ، وقتی 10 ساله بود ، موسک علاقه ای به رایانه پیدا کرد. او به خودش آموخت که چگونه برنامه نویسی کند و هنگامی که 12 سال داشت ، اولین نرم افزار خود را فروخت: بازی ای که وی ایجاد کرد به نام Blastar.

در مکتب کلاس مشک کوتاه ، درونگرا و کتابگرا بود. او تا 15 سالگی مورد آزار و اذیت قرار گرفت و با رشدی روبرو شد و یاد گرفت چگونه با کاراته و کشتی از خود دفاع کند.

آموزش الون مسک
در 17 سالگی ، در سال 1989 ، ماسک برای شرکت در دانشگاه ملکه و جلوگیری از خدمت اجباری در ارتش آفریقای جنوبی به کانادا نقل مکان کرد. در آن سال ، ماسک تابعیت تابعیت کانادایی خود را به دست آورد ، تا حدودی به این دلیل که احساس می کرد تابعیت آمریکا را از طریق آن مسیر آسان تر می کرد.

در سال 1992 ، ایلان ماسک برای تحصیل در زمینه تجارت و فیزیک در دانشگاه پنسیلوانیا ، کانادا را ترک کرد. وی فارغ التحصیل لیسانس اقتصاد شد و برای لیسانس دوم لیسانس فیزیک ماند.

پس از ترک پن ، ماسک عازم دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا شد تا دکترای فیزیک انرژی را دنبال کند. با این حال ، حرکت او کاملاً با رونق اینترنت انجام شد و او پس از گذشت تنها دو روز از استنفورد خارج شد تا بخشی از آن شود و اولین شرکت خود ، شرکت Zip2 را در سال 1995 راه اندازی کرد. مسک در سال 2002 شهروند ایالات متحده شد.

شرکت های ایلان ماسک
شرکت زیپ 2
ایلان ماسک اولین شرکت خود با نام Zip2 را در سال 1995 به همراه برادرش ، کیمبال مشک راه اندازی کرد. یک راهنمای آنلاین آنلاین ، Zip2 به زودی محتوا را برای وب سایت های جدید New York Times و Chicago Tribune ارائه می داد. در سال 1999 ، بخشی از شرکت Compaq Computer ، Zip2 را به مبلغ 307 میلیون دلار پول نقد و 34 میلیون دلار گزینه سهام خریداری کرد.

پی پال
در سال 1999 ، ایلان و کیمبالال ماسک برای یافتن X.com ، یک شرکت خدمات / پرداخت مالی آنلاین ، از پول حاصل از فروش Zip2 استفاده کردند. یک خرید X.com در سال بعد منجر به ایجاد PayPal شد که امروزه شناخته شده است.

در اکتبر 2002 ، هنگامی که پی پال توسط eBay با 1.5 میلیارد دلار سهام به دست آورد ، ماسک اولین میلیارد خود را بدست آورد. پیش از فروش ، موسک 11 درصد از سهام پی پال را در اختیار داشت.

SpaceX
ایلان ماسک سومین شرکت خود به نام Space Exploration Technologies Corporation یا SpaceX را در سال 2002 با هدف ساخت فضاپیما برای سفرهای تجاری فضایی تأسیس کرد. تا سال 2008 ، SpaceX به خوبی تثبیت شد و ناسا قرارداد لازم برای حمل و نقل محموله را برای ایستگاه فضایی بین المللی - با برنامه هایی برای حمل و نقل فضانوردان در آینده - به منظور تعویض مأموریت های شاتل فضایی ناسا به این شرکت اعطا کرد.

غولهای فنی: راه ایلون از خانه. ایلان ماسک ، کارآفرین و مخترع مشهور برای تأسیس شرکت خصوصی اکتشاف فضایی SpaceX و همچنین موسس شرکت تسلا موتورز و پی پال ، در 25 ژوئیه 2008 برای یک پرتره در لس آنجلس ، کالیفرنیا ، آرایش می کند.
ایلان ماسک برای یک پرتره در لس آنجلس ، کالیفرنیا ، در 25 ژوئیه 2008 نمایش می دهد.

عکس: دن توفس / گتی ایماژ

موشک Falcon 9
در 22 مه 2012 ، شرکت Musk و SpaceX زمانی که این شرکت موشک Falcon 9 خود را با کپسول بدون سرنشین پرتاب کرد ، به فضا پرتاب کردند. این وسیله نقلیه با 1000 پوند وسایل برای فضانوردان مستقر در آنجا به ایستگاه فضایی بین المللی اعزام شده بود ، اولین باری که یک شرکت خصوصی سفینه فضایی را به ایستگاه فضایی بین المللی ارسال کرده بود. به نقل از مسکو ، از ماسک گفت: "من بسیار خوش شانس هستم ... برای ما ، مثل برنده شدن در سوپر باول است."

در دسامبر 2013 ، یک فالکون 9 ماهواره را با موفقیت به مدار انتقال ژئوسینکرون منتقل کرد ، مسافتی که ماهواره می تواند در یک مسیر مداری که با چرخش زمین مطابقت دارد قفل شود. در فوریه سال 2015 ، SpaceX یکی دیگر از Falcon 9 مجهز به ماهواره رصدخانه اقلیم فضایی عمیق (DSCOVR) را با هدف O

بیوگرافی دریک بندیکت

دیرک بندیکت بازیگری است که بیشتر به خاطر نقش هایش در فیلم های "A-Team" و "Battlestar Galactica" شناخته شده است.
دیرک بندیکت کیست؟
دیرک بندیکت یک بازیگر آمریکایی است که به دلیل نقش های خود در نقش ستوان تمپلتون "Faceman" Peck در برنامه تلویزیونی دهه 80 The A-Team و به عنوان ستوان استارباک در Battlestar Galactica شناخته می شود.

اوایل زندگی و کار مرحله
دیرک بندیکت در 1 مارس 1945 در شهر کوچک سولفور اسپرینگز در مونتانا به عنوان دیر نوووهنر به دنیا آمد. وی نام خانوادگی آلمانی خود را به تلفظ "بندیکت" تغییر داد که گفته می شود بعد از خوردن تخم مرغ های معتبر در یک رستوران.

بندیکت طی سالهای حضور در کالج ویتمن در ایالت واشنگتن ، اشتیاق خود را برای بازیگری کشف کرد. با جرات ، او برای تولید موسیقی Showboat تلاش کرد و نقش اصلی را از آن خود کرد. وی به بازیگری در تئاتر ادامه داد و به میشیگان و سیاتل سفر کرد و در زمینه تولیدات King Lear ، Ensign Pulver ، Misalliance و Star-Spangled Girl کار کرد.

بندیکت سرانجام راه خود را به نیویورک پیدا کرد و در برادوی در Abelard و Heloise ، روبروی Diana Rigg و Keith Michell اجرا کرد و در پروانه ها رایگان ، روبرو گلوریا سوانسون بود.

در ابتدا و مهمتر از همه ، خود را به عنوان یک بازیگر تئاتر مشاهده می کرد ، اتفاق افتاد که در بین فیلم و تلویزیون گیر افتاد. وی گفت: "تمام آنچه که من همیشه می خواستم بازیگر صحنه باشم." "کسی من را به دلیل اینکه من مرا روی صحنه می دید ، روی تلویزیون گذاشت."

فیلم ها و نمایش های تلویزیونی
'Hawaii Five-O' ، 'فرشتگان چارلی' ، 'جورجیا ، جورجیا'
برخی از نقش های تلویزیونی قبلی بندیکت شامل Hawaii Five-O ، Chopper One و Angels Charlie's بودند. او اولین نمایش بزرگ خود را در جورجیا ، جورجیا (1972) ، بازیگری درام همزمان با بازی دایانا ساندز ، ساخت که در سوئد فیلمبرداری شد و توسط مایا آنجلو نوشت. یک سال بعد ، او را در تلنگر ترسناک Sssssss (1973) بازی کرد و آن را با بازی هیجان انگیز W (1974) دنبال کرد ، که در آن وی یک شوهر شیطنت آمیز ذهنی را به Twiggy بازی کرد که در نقش همسرش همبازی بود.

"Battlestar Galactica" ، "A-Team"
موفقیت شغلی بندیکت در سال 1978 بدست آمد که او به عنوان خلبان بی دقتی ، زن ستیز جنگنده ستوان ستاروک در برنامه تلویزیونی Battlestar Galactica بازیگر شد. او کار خود را حتی زمانی بیشتر انجام داد که به او شخصیت دیگری برای بازی داده شد - سپهبد تمپلتون "Faceman" Peck در نمایش 1980 "A-Team" که در آن شهرت جهانی پیدا کرد.

دیرک بندیکت
دیرک بندیکت در نمایشگاه چیلر سال 2012 در پارسیپانی هیلتون در پارسیپانی ، نیویورک.

عکس: Bank Bobby / WireImage

نقد Reimagined 'Battlestar Galactica' و Cameo در فیلم 'A-Team'
هنگامی که نسخه تجدید نظر شده Battlestar Galactica در سال 2004 منتشر شد ، با نقش آفرینی او برای یک بازیگر زن ، بندیکت هیچ صلاحیتی برای ابراز ناامیدی خود نشان نداد. وی مقاله ای را با عنوان "گمشده در اختراع گمشده" به صورت آنلاین نوشت:

وی نوشت: "زمانی وجود داشت - من می دانم که آنجا بودم - وقتی مردها مرد بودند ، زنان زن بودند و بعضی اوقات یک سیگار فقط دود خوبی بود." وی گفت: "اما 40 سال فمینیسم آمار خود را گرفته است. جنگ علیه مردانگی به پیروزی رسیده است. همه چیز به خلاف آن بدل شده است ، به طوری که آنچه که روزگاری معاشقه و سیگار می کشید ، اکنون آزار و اذیت جنسی و جنایتکارانه است. و همه مثل یک تنهایی و بدبخت تر هستند. نتیجه

وی افزود: "شاهد تصور کنید که دوباره تصور شود" Battlestar Galactica دنیای دیروز "

به رغم عدم اشتیاق در راه اندازی مجدد راه اندازی مجدد تیم A-2010 در سال 2010 ، بندیکت هنوز هم موافقت کرد که در کلمه تابستانی ضربه کمی صعود کند ، که بردلی کوپر را به عنوان "Faceman" جدید بازی کرد.

'مشهور برادر مشهور' و کتاب
در خارج از دو نمایش برجسته خود ، بندیکت به طور پیوسته در تئاتر ، تلویزیون و فیلم کار می کرد ، عمدتاً در دهه 80 و 90. برخی از اعتبارات مشهور وی شامل نمایش در The Love Boat ، Murder She Wrote ، Baywatch و Walker ، Texas Ranger است. در سال 2007 ، بندیکت زمان حضور در تلویزیون واقعیت را به خود جلب کرد و در مسابقه واقعیت ایالات متحده "مشهور بزرگ برادر" ظاهر شد. او همچنین به نویسندگی و کارگردانی اشتغال داشته است ، و همچنین تألیف دو کتاب: اعترافات یک کابوی کامیکاز و و سپس ما به ماهیگیری.

ویژه ویژه هفته اتومبیل HISTORY
در سال 2019 بندیکت قرار است در نمایشگاه اتومبیل HISTORY در هفته جنگ نبرد 80s Supercars با دیوید Hasselhoff در تاریخ 10 ژوئیه سال 2019 در ساعت 8/7 ظاهر شود. در ویژه دو ساعته ، Hasselhoff تصمیم دارد اثبات کند که چگونه خودروی KITT با نماد 80 از صنعت خودرو برای سالهای بعد الهام بخش و انقلابی در صنعت خودرو بود. از یکی از سریعترین وسایل نقلیه روی زمین تا یک خودروی اسپرت دوزیست ، هاسلوف پرده را عقب می کشد ، ملاقات ها را ملاقات می کند و پشت فرمان برخی از وحشی ترین اتومبیل های موجود در آنجا قرار می گیرد. این ویژه با وسایل نقلیه نمادین به اوج خود می رسد و رانندگان آنها برای یک مسابقه نوع یک با هاسلوف در اتومبیل KITT از نایت رایدر ، بندیکت در A-Team Squad Van از A-Team و اریک استرادا در مسابقه شرکت می کنند. موتور سیکلت از سریال تلویزیونی ChiPs درام پلیس. پیش نمایش را تماشا کنید: