بیوگرافی مایکل جکسون

مایکل جکسون یک سرگرم کننده موسیقی با استعداد و با استعداد بود که هم با جکسون 5 و هم به عنوان یک تکنواز ، از یک حرفه ای در صدر جدول بهره می برد. او یکی از آلبوم های پرفروش تاریخ ، 'Thriller' را در سال 1982 منتشر کرد و تعداد بازدیدهای شماره یک دیگر را نیز در 'Bad' و 'Off the Wall' داشت. وی در سال 2009 در سن 50 سالگی در اثر مصرف بیش از حد دارو درگذشت.
مایکل جکسون کی بود؟
مایکل جوزف جکسون معروف به "پادشاه پاپ" ، خواننده ، ترانه سرا و رقصنده پرفروش آمریکایی بود. در زمان کودکی ، جکسون خواننده اصلی گروه محبوب خانواده Motown ، Jackson 5. شد. او به حرفه انفرادی موفقیت شگفت انگیز جهانی ادامه داد و تعداد بازدیدهای شماره یک از آلبوم های Off the Wall ، Thriller و Bad را به دست آورد. در سالهای بعد ، جکسون تحت تعقیب ادعای کودک آزاری قرار گرفت. وی در سال 2009 در 50 سالگی در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درست قبل از شروع تور برگشت ، درگذشت.

والدین و خواهران مایکل جکسون
مادر جکسون ، کاترین جکسون ، خانه دار و شهادت پرهیزگار یهوه بود. پدر وی ، جوزف جکسون ، گیتاریست بوده است که آرزو های موسیقی خود را کنار گذاشته تا خانواده خود را به عنوان اپراتور جرثقیل تأمین کند. در پشت صحنه ، یوسف فرزندان خود را به موفقیت سوق داد. همچنین گفته می شود که وی با وی قهرآمیز بوده است.

جکسون یکی از 10 کودک بود. نه خواهر و برادر جکسون ، از جمله ربی ، جکی ، تیتو ، جرمین ، لا تویا ، مارلون ، رندی و جنت ، همه در صنعت موسیقی علامت گذاری کردند.

دوران کودکی مایکل جکسون
جکسون در 29 آگوست 1958 در گری ، ایندیانا متولد شد. تحت تشویق پدرش ، حرفه جکسون در موسیقی از 5 سالگی آغاز شد.

جکسون 5
جوزف معتقد بود که پسرانش استعدادی دارند و اوایل دهه 1960 آنها را به گروه موسیقی تبدیل کرد که بعداً به جکسون 5 معروف شد.

در ابتدا ، نوازندگان خانواده جکسون شامل برادران بزرگتر جکسون ، تیتو ، جرمین و جکی بودند. جکسون وقتی پنج ساله بود به خواهر و برادرهای خود پیوست و به عنوان خواننده اصلی گروه ظاهر شد. وی برای چنین نوازندگی جوانی دامنه و عمق قابل توجهی از خود نشان داد و مخاطبان را تحت تأثیر توانایی خود برای انتقال احساسات پیچیده قرار داد. برادر بزرگتر مارلون نیز به عضویت این گروه درآمد که در جکسون 5 تکامل یافت.

جکسون و برادرانش ساعتهای بی پایان را برای تمرین و پرداختن به عمل خود صرف کردند. در ابتدا ، جکسون 5 نغمه های محلی را بازی می کرد و پیروی از آن را تقویت می کرد. آنها یک ترانه را به تنهایی ضبط کردند ، "پسر بزرگ" با گروه B "شما تغییر کرده اید" اما این رکورد نتوانست علاقه زیادی به بار آورد.

جکسون 5 به عنوان شروع کار برای هنرمندان R&B مانند گلادیس نایت و پیپس ، جیمز براون ، و سام و دیو حرکت کرد. بسیاری از این نوازندگان به برچسب افسانه افسانه Motown امضا شدند و جکسون 5 سرانجام توجه بنیانگذار موتاون ، بری گوردی را به خود جلب کرد. تحت تأثیر این گروه ، گوردی آنها را در اوایل سال 1969 به برچسب خود امضا کرد.

جکسون و برادرانش به لس آنجلس نقل مکان کردند ، جایی که در آنجا با گوردی و دایانا راس از سوپرایز زندگی کردند. جکسون 5 در آگوست 1969 در یک رویداد ویژه در صنعت موسیقی معرفی شد و این گروه بعداً برای Supremes افتتاح شد.

جکسون 5
جکسون 5 در سال 1969 اجرا کرد. (L-R) تیتو جکسون ، مارلون جکسون ، مایکل جکسون ، جکی جکسون و جرمین جکسون.

عکس: بایگانی مایکل اوچ / گتی ایماژ

اولین آلبوم آنها ، Diana Ross Present the Jackson 5 ، در دسامبر سال 1969 با ترانه های خود با نام "I You You Back Back" در این نمودار ظاهر شد و اندکی پس از آن به شماره 1 در نمودار Billboard Hot 100 رسید. بیشتر آهنگ های برتر جدول به سرعت دنبال شدند ، مانند "ABC" ، "Love You Save" و "I There There იქ".

برای چندین سال ، جکسون و جکسون 5 با نظارت بری گوردی و کارکنان Motown خود ، یک برنامه تور و ضبط شلوغ را حفظ کردند. این گروه چنان محبوب شد که آنها حتی عنوان کاریکاتور خود را نیز داشتند که از سال 1971 تا 1972 اجرا شد. در همان زمان ، جکسون فعالیت انفرادی خود را آغاز کرد.

با وجود موفقیت بزرگ این گروه ، در پشت صحنه مشکلی برای ایجاد وجود نداشت. تنش هایی بین گوردی و جوزف جکسون بر سر مدیریت مشاغل فرزندانش زیاد شده است ، به طوری که جکسون ها می خواهند کنترل خلاقانه تری بر روی مواد خود داشته باشند. این گروه در سال 1976 به طور رسمی روابط خود را با موتاون قطع کرد ، گرچه جرمین جکسون برای دنبال کردن حرفه انفرادی خود با این برچسب ماند.

این گروه که اکنون خود را جکسون می نامند ، قرارداد ضبط جدیدی با Epic Records امضا کرد. این برادران با انتشار آلبوم سوم خود برای این برچسب ، سرنوشت 1978 ، ظهور کرده اند.

پاسخ مثبت مثبت آلبوم انفرادی جکسون در سال 1979 در خارج از دیوار به عنوان گروه به جکسون کمک کرد. Triumph (1980) بیش از 1 میلیون نسخه فروخت و برادران برای حمایت از ضبط به یک تور گسترده رفتند. در همین زمان ، جکسون به کشف روشهای بیشتر برای شاخه سازی به تنهایی ادامه داد.

در سال 1983 ، جکسون برای حمایت از آلبوم پیروزی ، به همراه برادران خود به تور نهایی خود رفت. یکی از مهمترین اتفاقات ضبط ، دوئت جکسون با میک جاگر ، "حالت شوک" بود.

بیوگرافی دی کاپریو

بازیگر برنده جایزه اسکار لئوناردو دی کاپریو در فیلم هایی چون "تایتانیک" ، "The Aviator" ، "گرگ وال استریت" و "The Revenant" بازی کرده است.
لئوناردو دی کاپریو کیست؟
لئوناردو دی کاپریو بازیگری است که به دلیل نقشهای خسته کننده و نامتعارف شناخته شده است. او قبل از ورود به فیلم در تلویزیون شروع به کار کرد و نامزد اسکار را برای نقش خود در فیلم "چه چیزی می خورد گیلبرت گریپ" (1993) به دست آورد. در سال 1997 ، دی کاپریو درام حماسی جیمز کامرون "تایتانیک" را بازی کرد که او را به یک ستاره تبدیل کرد. این بازیگر همچنین با کارگردانی نمادین مارتین اسکورسیزی برای چندین پروژه از جمله The Aviator (2004) و The Departed (2006) زوج شده است. فیلم های جدید او شامل Inception (2010) ، Django Unchained (2012) ، گرگ وال استریت (2013) و The Revenant (2015) است که برای اولین بار اسکار خود را بدست آورد.

اوایل زندگی
لئوناردو ویلهلم دی کاپریو ، متولد 11 نوامبر 1974 در لس آنجلس ، کالیفرنیا ، تنها فرزند ایرلین و جورج دی کاپریو است. پدر و مادرش وقتی او هنوز کودک بود ، طلاق گرفتند. دی کاپریو بیشتر توسط مادرش ، دبیر قانونی متولد آلمان انجام شد. علی رغم طلاق زودهنگام والدینش ، دی کاپریو در کنار پدرش ، یک هنرمند و توزیع کننده کتاب طنز نزدیک بود. دی کاپریو با تشویق والدینش ، جنبه خلاقانه خود را کشف کرد و علاقه اولیه ای برای بازیگری داشت. دی کاپریو به Backstage گفت: "من عاشق تقلید از مردم بودم ... من عاشق شوخی کردن با والدینم و ایجاد شخصیت های مختلف بودم. من دوست داشتم اسکیت های خانگی کوچک خودم را انجام دهم." اما او تا رسیدن به سنین نوجوانی موفق به موفقیت زیادی در هالیوود نشد.

'درد رو به رشد'
برای سالها ، دی کاپریو با مشکل روبرو کردن یک مأمور بود. یک نماینده حتی به دی کاپریو توصیه کرد نام خود را به لنی ویلیامز تغییر دهد تا جذابیت خود را بهبود بخشد. با این حال ، در اوایل دهه 1990 ، بازیگر در حال رشد شروع به کار منظم تلویزیون کرد. اعتبار اولیه وی شامل حضور مهمان در برنامه هایی چون New Lassie و Roseanne بود. او همچنین در کمدی دراماتیک Parenthood نقش ایفا کرد. در حالی که این نمایش اثری کوتاه مدت بود ، طبق گزارش ها ، دی کاپریو در حالی که سریال بازی می کرد ، با بازیگر همکار Tobey Maguire ملاقات کرد و این دو نفر از آن زمان دوست خوبی بودند. در سال 1991 ، دی کاپریو هنگامی که به عنوان نیمه عادی در کمدی خانوادگی Growing Pains ، با کرک کامرون و آلن تیکی بازیگر شد ، یک جهشی به جلو برد. او در همان سال اولین فیلم خود را در فریاد کوچک ترسناک Critters 3 گذاشت اما دو سال بعد این شانس را داشت که استعدادهای خود را به عنوان یک بازیگر جدی نشان دهد.

فیلم ها
'زندگی این پسر'
دی کاپریو با اثبات اینکه او بیش از یک نوجوان خوش اخلاق بود ، در زندگی این پسر در مقابل روبرت دنیرو بازی کرد. این فیلم به روابط دشوار پسر جوان و ناپدری او در این اقتباس از خاطرات توبیاس وولف پرداخت. دی کاپریو منتقدان را تحت تأثیر قرار داد و خودش را در مقابل بازیگری با سنگین وزن دنیرو قرار داد.

"چه چیزی می خورید گیلبرت انگور؟"
دی کاپریو دوباره با عملکرد خود در برنامه "چه چیزی می خورد گیلبرت گریپ" را دوباره به عقب برگرداند؟ (1993) ، با بازیگر نقش جانی دپ. به تصویر کشیدن وی از کودکی که دارای معلولیت ذهنی است ، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. تمجیدهایی که از این فیلم دریافت کرد ، شهرت دی کاپریو را به عنوان استعدادی برای تماشای آن تقویت کرد.

"خاطرات بسکتبال" و "رومئو + ژولیت"
دی کاپریو ادامه داد: پروژه های جالب و متنوعی را به دنبال فیلمبرداری دانست: او در سال 2005 درام بعدی The The Diaries ، در سال 1995 بازی کرد و در همان سال با راسل کرو ، شارون استون و ژن هکمن در وسترنال سریع و مرده همکاری کرد. در رومئو + جولیت (1996) ، بازخوانی مدرن از باز لهرمان از داستان عشق غم انگیز ویلیام شکسپیر ، دی کاپریو نقش رومئو را به ژولیت با کلر دانز بازی کرد.

"تایتانیک"
این یک داستان عاشقانه غم انگیز دیگر بود که باعث شد حرفه ای دی کاپریو در سال 1997 به سطح جدیدی برسد. در این فیلم ، او نقش جک را بازی می کند ، یک هنرمند فقیر که برای غنی و زیبای رز (وینسلت) روی تخته می افتد. این زن و شوهر نه تنها با نامزد رز (بیلی زین) بلکه خود کشتی نیز پس از برخورد به یخ کوه با خطر روبرو می شوند. با بودجه تولیدی که بالغ بر 200 میلیون دلار بود ، گرانترین فیلمی است که در آن زمان ساخته شده است.

تایتانیک هم به عنوان یک ضربه حساس و تجاری تبدیل شد. در این دوره 14 نامزد جایزه اسکار شد و 11 جایزه کسب کرد و افتخارات متمایز به عنوان بهترین تصویر و بهترین کارگردان را به دست آورد. این اولین فیلمی بود که به فروش میلیارد دلار به فروش بین المللی رسید.

موفقیت این فیلم همچنین نشان داد که دی کاپریو می تواند نقش های مرد اصلی هالیوود را بر عهده بگیرد. او به سرعت با محبوبیت روزافزونی پیروان خود ، به شهرت جهانی رسید و جذابیت و جوانی او به چشم می خورد و او را در لیست "50 زیباترین مردم" در 1997 و 1998 در فهرست مجله People قرار داد.

Scorsese Muse: 'Aviator' to 'The Departed'
بعد از تایتانیک ، دی کاپریو کمی رکود شغلی داشت ، زیرا مرد در ماسک آهنین (1998) و ساحل (2000) ثابت کردند که از نظر مالی و هنری ناامید کننده هستند. با این حال ، دی کاپریو خیلی زود برگشت. او دامنه خود را به عنوان یک بازیگر در دو ویژگی قابل توجه از آن نشان داد.

متن اهنگ شهرام ناظری آخرین داستان

دانلود آهنگ شهرام ناظری آخرین داستان

هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آخرین داستان * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , شهرام ناظری باشید.

دانلود آهنگ شهرام ناظری به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک

Download new song by Shahram Nazeri called Akharin Dastan With online playback , text and the best quality in mediac

متن اهنگ شهرام ناظری به نام آخرین داستان

بیا تا جهان را به بد نسپریم

بیا تا جهان را به بد نسپریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همین نیک و بد پایدار

همان به که نیکی بود به یادگار

نباشد همین نیک و بد پایدار

همان به که نیکی بود به یادگار

فریدون فرخ فریدون فرخ

فریدون فرخ فرشته نبود

ز مشک ز انبر سرشته نبود

 

شهرام ناظری آخرین داستان

مدیاک ››› شهرام ناظری

متن اهنگ باراد به نام آرامش

متن اهنگ باراد به نام آرامش

دور تو گشتم نباشه دور تو به جز من چشماتو ببند تا دل همه ی شهرو ندزدن
دیوونه ی دیوونگی چشمای نازت میرقصی و میرقصه ببین دل ما به سازت
آخه مگه میشه اینجوری بشم پابند تو ای جان میریزه قلبم با یه لبخند تو
جونم واسه توئه قلب تو برای من عشقم ببین عاشق شدی با صدای من
آرامش قلب منی میشه باهام حرف بزنی منو دیوونه کنی دلو از جاش بکنی
عشقت فقط مال منه چشات چی داره مگه دیوونه نگات میشم که همه جوره دنبال منه
دور بشی از من میمیرم اینا خیلی حرفه اینجوری بگم زندگی برام بی تو نمیصرفه
زیبایی و زیباتر از این حس مگه میشه باش پیشمو دنیامو قشنگ کن اگه میشه
آخه مگه میشه اینجوری بشم پابند تو ای جان میریزه قلبم با یه لبخند تو
جونم واسه توئه قلب تو برای من عشقم ببین عاشق شدی با صدای من
آرامش قلب منی میشه باهام حرف بزنی منو دیوونه کنی دلو از جاش بکنی
عشقت فقط مال منه چشات چی داره مگه دیوونه نگات میشم که همه جوره دنبال منه

 

باراد آرامش

مدیاک ››› باراد

دانلود آهنگ باراد

 

بیوگرافی ریتا مونرو - خواننده امریکایی

ریتا مورنو
خطر آمریکایی ، خواننده و فعالیت
نوشتن توسط: امی تیکنان
به تاریخچه مقاله مراجعه کنید
عناوین جایگزین: روزا دولورس آلوریو ، Rosita Dolores Alverio
ریتا مورنو ، به طور کامل Rosita Dolores Alverio ، (متولد 11 دسامبر 1931 ، هوماکائو ، پورتوریکو) ، بازیگر ، رقصنده و خواننده آمریکایی متولد پورتوریکا که به ندرت موفق به کسب چهار جایزه مهم سرگرمی آمریکای شمالی شد (EGOT) : امی (1977 ، 1978) ، گرمی (1972) ، اسکار (1962) و تونی (1975). او همچنین اولین زن اسپانیایی بود که جایزه اسکار گرفت (جایزه اسکار).

ریتا مورنو در West Side Story (1961)
ریتا مورنو در West Side Story (1961)
ریتا مورنو در داستان فیلم West Side (1961).
کپی رایت © 1961 شرکت هنرمندان متحد
صادرات BRITANNICA
100 کارآموز بانوان
با زنهای خارق العاده ای که جرات ایجاد برابری جنسیتی و سایر موضوعات را داشتند ، ملاقات کنید. از غلبه بر ظلم ، تا شکستن قواعد ، تصور مجدد دنیا یا انجام شورش ، این زنان تاریخ داستانی برای گفتن دارند.
پس از طلاق والدینش ، آلووریو (1935) به همراه مادرش به نیویورک سیتی نقل مکان کرد که سرانجام ازدواج مجدد کرد. او بعداً شروع به استفاده از نام خانوادگی ناپدری خود ، مورنو. در جوانی ، او دوره های رقص را فرا گرفت و بعداً در فیلم هایی که به کشورهای اسپانیایی زبان پخش می شود صداهایی برای ستاره های کودک آمریکایی لقب می گرفت. در سال 1945 ، در 13 سالگی ، اولین بازی برادوی خود را در اسکیدریفت انجام داد. اولین حضور بزرگ صفحه نمایش او در So Young ، So Bad (1950) بود. به او به عنوان روزیتا مورنو شناخته شد ، اما به زودی پس از آن نام اول ریتا را گرفت.

اگرچه مورنو متعاقباً در چندین فیلم برجسته از جمله موزیکال های سینگین در باران (1952) و پادشاه و من (1956) ظاهر شد و به ترتیب با بازی یک ستاره و برده بازی کرد - در اوایل کار او توسط استودیو هایی که می خواستند او را بازی کنند ، مختل شد. نقشهای قومی کلیشه ای یا به عنوان سکسپات. تا حدودی به دلیل ناامیدی های حرفه ای - گرچه عمدتاً به دلیل رابطه فاحشانه با مارلون براندو - او در سال 1961 اقدام به خودکشی کرد. در همان سال ، با این حال ، مورنو به عنوان آنیتا آتشین و بدبینانه در West Side Story تحسین منتقدان را گرفت. مورنو به خاطر عملکرد او - که رقصندگی پر انرژی او را برجسته می کرد - برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن جایزه آکادمی گرفت. (اگرچه او یک خواننده بود ، اما صدای آواز او در این فیلم لقب گرفت.) این درام موسیقی بهترین تصویر شد. علیرغم موفقیت ، مورنو همچنان به مبارزه برای نقشهای خوب ادامه داد و کار فیلم او محدود بود. فیلم های بعدی شامل Summer and Smoke (1961) ، Carnal Knowledge (1971) و Slums of Beverly Hills (1998) است.

در سال 1964 مورنو به برادوی بازگشت و در پنجره The Sign in Sidney Brustein ظاهر شد. او به اجرای برنامه گاه به گاه در صحنه ادامه داد و در سال 1975 برای تصویرگری از گوگی گومز در The Ritz تونی گرفت. او نقش کمدی را برای اقتباس فیلم 1976 بازنویسی کرد. یکی دیگر از کارهای قابل توجه صحنه او شامل زوج عجیب و غریب (1985-1986) ، احیای نمایشنامه نیل سایمون اما نمایش های زنانه بود. در سال 2011 او در فیلم تحسین شده ریتا مورنو بازی کرد: زندگی بدون آرایش ، که در کالیفرنیا به صحنه آمد و ماهیت غیرقابل مقاومت او را به نمایش گذاشت.

مثل آنچه می خوانید؟
امروز برای دسترسی نامحدود به Britannica مشترک شوید.
مورنو همچنین اغلب در تلویزیون ظاهر می شد. از سال 1971 تا 1977 در سریال آموزشی بچه ها "شرکت برقی" بازی کرد و در آنجا به خاطر نمایش "هی ، ای بچه ها!" معروف شد. در سال 1972 گرمی را برای کار در آلبوم نمایش دریافت کرد. حضور در نمایش Muppet در سال 1977 برای او یک Emmy به ارمغان آورد و با آن جایزه او به دومین زن و نفر سوم رسید که یک EGOT را به دست آورد. در اوایل همان سال هلن هایز این شاهکار را انجام داده بود. در سال 1978 مورنو دومین Emmy خود را بخاطر فعالیتش در The Rockford Files ادعا کرد. او بعداً به عنوان یک راهبه / مشاور در درام زندان اوز (2003-2003) ظاهر شد و او در سریال های متعددی از جمله "دختران طلایی" ، "میامی معاون" ، "مورفی براون" و "Ugly Betty" نقش مهمان داشت. مورنو همچنین صدای شخصیت عنوان را در سریال PBS ارائه داد که کارمن سندیگو در کجای زمین است؟ او بعداً به عنوان سرپرست یک خانواده آمریکایی کوبایی در One Day at a Time (19-19-2017) ظاهر شد ، بازخوانی نتفلیکس از کمیته های زندگی در دهه 1970 نورمن لیر با همین نام.

سایر جوایز قابل توجه مورنو شامل مدال آزادی ریاست جمهوری (2004) بود ، و در سال 2015 به عنوان دریافت کننده مرکز افتخار کندی برگزیده شد. او خاطره ای ناشناس در سال 2013 منتشر کرد.

بیوگرافی سلندیون

سلین دیون خواننده فرانسوی-کانادایی در دهه 1990 با ضربات شماره یک مانند "قدرت عشق" و "از آنجا که تو مرا دوست داشتی" بر نمودارهای پاپ حاکم بود.
سلین دیون کیست؟
ستین سلین دیون ، در جوانی ، در 18 سالگی نه آلبوم فرانسوی را ضبط کرده بود و جوایز بی شماری را نیز کسب کرده بود. او اولین آلبوم انگلیسی خود ، یونیسون ، را در سال 1990 ضبط کرد. موفقیت واقعی دیون در استارم موسیقی پاپ در سال 1992 آمد او موضوع را به عنوان انیمیشن هیت دیزنی Beauty and the Beast ضبط کرد. وی در ادامه ضبط های مختلفی را انجام داد ، از جمله چهار شماره یکی: "قدرت عشق" ، "زیرا مرا دوست داشتی" ، "قلب من ادامه خواهد یافت" و "من فرشته تو هستم".

اوایل زندگی
سلین ماری کلودت دیون در 30 مارس 1968 در شارلمانی ، کبک کانادا به دنیا آمد. وی جوانترین 14 کودک Adhemar و Trese Dion در خانواده ای نزدیک به موسیقی بزرگ شد. پدر و مادر او گروه آواز خواندن ، خانواده دیون را تشکیل دادند و وقتی دیون هنوز نوزادی بود ، کانادا را گشتند. آنها بعداً نوار پیانو را افتتاح کردند که در آن 5 ساله دیون برای لذت مشتریان اجرا می کرد.

دیون در سن 12 سالگی نوار نمایش دم آهنگی را که با مادرش سروده بود ضبط کرد. آنها نوار را به مدیر و تهیه کننده رنه آنجلیل فرستادند ، که کار خواننده محبوب فرانسوی جینت رنو را بر عهده داشت. پس از شنیدن نوار و دعوت از دیون برای انجام حضوری برای او ، آنجل بلافاصله او را امضا کرد به این شرط که او کنترل کاملی در حرفه خود داشته باشد. او برای تأمین مالی اولین آلبوم خود ، La Voix du bon Dieu (صدای خدا) ، خانه خود را رهن کرد.

تا 18 سالگی ، دیون 9 آلبوم فرانسوی ضبط کرده بود و جوایز بی شماری از فلیکس و جونو را دریافت کرد ، معادل کانادایی یک جایزه گرمی. در سال 1988 ، او در مسابقه آواز یوروویژن در دوبلین ، ایرلند برنده شد و اجرای آن به طور زنده در کشورهایی در سراسر اروپا ، خاورمیانه ، استرالیا و ژاپن پخش شد. پس از این طعم تحسین بین المللی ، او شروع به نگاه به ستاره جنوبی و آمریکایی کرد.

دیون اولین آلبوم انگلیسی خود ، یونیسون را در سال 1990 ضبط کرد. مانند بسیاری از آلبوم های انگلیسی زبان ، این همکاری با دیوید فاستر آهنگساز-تنظیم کننده-نوازنده بود. یونسون با هدایت 5 آهنگ برتر برتر "قلب من در حال ضرب و شتم اکنون است" بیش از یک میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رساند.

موفقیت واقعی دیون در ستارگان موسیقی پاپ در سال 1992 رخ داد ، هنگامی که او مضمون انیمیشن هیت دیزنی Beauty and the Beast را ثبت کرد ، یک دوئیتی با Peabo Bryson. ترانه "زیبایی و جانور" آن را به شماره 9 در بیلبورد هات 100 ساخته و برنده جایزه گرمی و آکادمی شد. این در دومین آلبوم انگلیسی وی با نام سلین دیون به نمایش درآمد که اولین رکورد طلای او در ایالات متحده شد و بیش از 12 میلیون نسخه در سطح بین المللی به فروش رساند. موفقیت غیرقابل انکار در تلاش خودنویس او ، که شامل موسیقی "اگر از من خواسته بودی" نیز هست که آن را به شماره 4 در بیلبورد هات 100 و شماره یک در نمودار معاصر بزرگسالان تبدیل کرد ، به دیون اجازه داد او را راه اندازی کند. اولین تور سرخپوشان در ایالات متحده.

ساخت آن در آمریکا
دیون به سرعت توانست شهرت تازه خود را به دست آورد و پرفروش ترین فیلم The Color of My Love را در سال 1993 به دست آورد. این آلبوم تصنیف های قدرت عاشقانه ای را که دیون به آن معروف شده بود ، از جمله "When I Love In Love" ، که در موسیقی متن نمایش داده شد ، به نمایش گذاشت. برای فیلم hit بی خوابی در سیاتل ، و "قدرت عشق" ، اولین تک آهنگ او که در بیلبورد هات 100 به شماره یک رسید.

در سال 1994 ، دیون زندگی شخصی و حرفه ای خود را هنگامی که با آنجیل ، 26 سال بزرگتر خود ازدواج کرد ، ادغام کرد. آنجل و همسر دومش در دهه 1980 طلاق گرفته بودند و تقریباً در همین زمان ، او و دیون رابطه عاشقانه ای را آغاز کرده بودند. این زوج در سال 1991 مشغول به کار شدند و گره ای را در مراسمی مفصل که در سراسر کانادا برگزار می شد ، گره خورده و در گرهنه نوتردام مونترال گره زدند.

ستاره بین المللی دیون با عملکرد او در "قدرت رویا" در بازی های المپیک 1996 در آتلانتا ، جورجیا تقویت شد. در همان سال ، آلبوم او Falling Into You ، از جمله شماره شماره 1 "زیرا تو مرا دوست داشتی" (از موسیقی متن فیلم گرفته تا فیلم احساساتی 1996 رابرت ردفورد ، فیلم "Up Close and Personal") ، برنده جوایز گرمی برای آلبوم سال و بهترین پاپ شد. آلبوم سال بعد ، با انتشار فیلم سینمایی تایتانیک (1997) ، با بازی در فیلم های لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت ، جلوه بزرگتری را برای دیون رقم زد ، که برای آن دیون آواز تم را با عنوان "قلب من ادامه خواهد داد". این فیلم در رکورد نامزدهای اسکار رکورد کرده بود (توانست 11 جایزه کسب کند ، از جمله این جایزه بهترین آهنگ) ، و تصنیف دیون در ایستگاه های رادیویی سراسر جهان همه گیر شد.

در این آلبوم موسیقی متن فیلم Titanic و آلبوم موسیقی متن Dion's Let's Let About Love (1997) ، به ضرب گلوله "قلب من خواهد رفت" که در جایگاه شماره یک بیلبورد هات 100 قرار گرفت و سومین شماره یک خواننده را از آن خود کرد. 50 میلیون رکورد در سراسر جهان ترکیب شده است. Let's Talk About Love همچنین همکاری هایی با امثال Barbra Streisand ، Luciano Pavarotti ، Bee Gees و Bryan Adams داشت.

دیوای کانادایی
دیون در آوریل سفارش ملی کبک ، بالاترین افتخار استان خود را دریافت کرد

متن اهنگ سینا سرلک به نام بیگانه

متن اهنگ سینا سرلک به نام بیگانه

ای شمع روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهی
هنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهی
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
من آشنا تر با توام بیگانه میخواهی از چهار ستون پیکرم ویرانه میخواهی
مردانه پای عشق تو ماندم تمام عمر را از من ولیکن گریه ای مردانه میخواهی
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد

 

سینا سرلک بیگانه

تنظیم اهنگ

تنظیم اهنگ
پروسه ساخت هر آهنگی که به گوش شما می رسد سه نفر نقش دخیل هستند . آهنگساز به عنوان الهام دهنده و خالق اثر ، تنظیم کننده و نوازنده سه نفر تاثر گذار و مهم در این امر می باشند.
آهنگساز می تواند هر کسی باشد . همه استعداد این را دارند که در ذهن خود قطعات موسیقی را ایجاد کنند . اما آنچه که مهم است و معمولا شنوندگان زیاد در مورد آن کنجکاو نمی شوند این است که چگونه می شود افکار ذهنی آهنگساز را تبدیل به نت نمود و سپس با ساز اجرا نمود ، به صورتی که یک اثر دلچسب و زیبا ایجاد کرد.

اتحادیه ی موسیقیدانان آمریکا تنظیم را به عنوان هنر تهیه و تطبیق و به بیان متفاوت ترجمه ی نت های روی کاغذ بصورت دیگر ( آوایی ) بیان می دارد . مطابق بر تعاریف این اتحادیه ، یک تنظیم ممکن است شامل بیان کردن و هماهنگ کردن نت ها و حتی دخالت در اصل ملودی شود . یه این صورت ، هنر تنظیم عبارت است از هارمونیک (ایجاد هماهنگی کردن ) ، ملودیک ( خوش آوا کردن ) و ریتمیک ( ضرب دار کردن ) کردن ساختار موسیقی . ارکسترا و تنظیم را نباید با هم برار و یکسان تصور کرد . در یک گروه ارکسترا فقط تطبیق نت برای موسیقی دسته جمعی مطرح است در حالی که تنظیم دربردارنده ی فنون ساخت ملودی نیز می باشد و باید به آن توجه گردد.

تنظیم در ایران امری جدید و تازه است . اجرای متفاوت و دل نشین چند ساز به طور هم زمان ، یکی از دستاوردهای تنظیم است . در کشور ما سابقا در اکثر اجراها نوازندگان از ابتدا تا انتها ، مشترکا یک ملودی را می نواختند . با ورود تنظیم به موسیقی ما ، تنوع در اجرا ها دیده شد و گروه های ارکسترا در ایران نیز شکل گرفتند تا ما شاهد موسیقی های زیبا در این خصوص باشیم .

تنظیم کننده باید این ویژگی ها را داشته باشد : کاملا با علم موسیقی آشنا باشد ، سازها را بشناسد و با صدای آنها آشنایی کامل داشته باشد . تنظیم کننده خط های ملودی را می چیند یا صدا ها و سازها را ترکیب می کند ، به آهنگ استیلی می بخشد که در قطعه ی تنظیم نشده فقدانش احساس می شود . شخص تنظیم کننده باید خلاقیت ، تمرین موسیقی و گوش های خوب داشته باشد . به یاد داشته باشید تنظیم کننده شدن کار آسانی نیست .
او باید نت ها را برای سازها بنویسد و آماده کند ، هماهنگی سازها و زیبایی آهنگ را مدیریت کند ، صداها را ترکیب کند و فنون زیباسازی را بکار گیرد . تنظیم کننده می تواند حتی سرپرست گروه هم باشد .
تنظیم می تواند هم برای چندین ساز باشد هم برای تعداد اندکی . تنظیم بر عهده ی شخص تنظیم کننده است و می تواند طبق میل خودش با توجه به علم موسیقی ، تعداد و توانایی نوازندگانش هر تعداد سازی که می خواهد اضافه یا حذف کند .
تنظیم کننده پس از اینکه ملودی را به اتمام رساند ، سازهای مورد نظرش را طبقه بندی می کند تا وسعت صدا دهی آنها را بررسی نماید . او باید طوری سازها را بچیند که از هر کدام بهترین نتیجه را بگیرد .
در مرحله ی پایانی تنظیم ، نت ها را به ترتیب اهمیت ساز ، روی خطوط حامل بر روی کاغذ پارتیتور بنویسد و آماده ی اجرا کند .
در پایان می توان گفت تنظیم امری سلیقه ایست ولی آن تنظیمی مورد پسند واقع می شود که طبق اصول موسیقی باشد ضمن اینکه زیبایی خود را حفظ کرده .

ارزش‌های سازمانی‌ را اولویت‌گذاری کنید

ارزش‌های سازمانی‌ را اولویت‌گذاری کنید
چارچوب ذهنی لازم برای انتخاب بین نظرات متضاد و گزینش ایدۀ اصلح را در بین کارکنان سازمان پدید آورید. عملکرد شرکت‌هایی که از اولویت‌بندی ارزش‌های خود ناتوانند دچار اشکال خواهد شد. اندرو کَرتون در مطالعۀ بیمارستانی خود دریافت که وقتی مدیران مراکز درمانی چشم‌اندازی امیدبخش ترسیم کنند، نرخ پذیرش مجدد بیماران دچار حملۀ قلبی در بیمارستان‌ آن‌ها کاهش و در عین‌حال بازدهی سرمایه افزایش می‌یابد. البته به‌شرطی که کم‌تر از چهار ارزش سازمانی در این چشم‌انداز مورد تأکید قرار گرفته باشد. تأکید بر ارزش‌های بیشتر، موجب می‌شود که مراجعین برداشت‌های متفاوتی از آن کرده و تمرکزشان بر موضوع از بین برود ..

ارزش‌ها باید برمبنای اولویت مرتب شوند تا هر‌گاه کارکنان بین دوراهی قرار می‌گیرند اولویت را بدانند. در شرکت نرم‌افزاری سیلزفورس، اعتماد ارزشی مقدم بر مواردی چون رشد و نوآوری به‌شمار می‌رود. چنین رویکردی حاوی پیامی شفاف برای کارکنان است: هنگام کار روی نرم‌افزاری جدید، هرگز حریم خصوصی اطلاعات را زیر پا نگذارید. تونی هسیه مدیرعامل زاپوس که یک خرده‌فروشی آنلاین کفش و پوشاک است، شادی کارمندان را مقدم بر شادی مشتری می‌داند. هواپیمایی وست‌جت، ایمنی را به عنوان مهم‌ترین ارزش خود تعیین کرده است. شفقت و هم‌دردی در اولویت گیوفوروارد قرار دارد، که در زمینۀ امور خیریه فعال است. اگرچه پوشش رسانه‌ای در موفقیت این شرکت تعیین‌کننده است، اما اتان آستین، یکی از مؤسسان این شرکت یادآور می شود که: «هیچ داستانی را در رسانه‌هایمان به اشتراک نخواهیم گذاشت، مگر آن‌که اطمینان یابیم که

 

 مشتری‌ای که داستانش را با دیگران در میان می‌گذاریم بیش از ما منفعت می‌برد ».

انتقادپذیری را به نوعی الگو تبدیل کنید

انتقادپذیری را به نوعی الگو تبدیل کنید
بسیاری از مدیران به‌دلیل روحیۀ شکننده‌‌شان، خود دست‌آخر عامل تقویت هم‌نوایی می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که احساس عدم امنیت در مدیران، آن‌ها را از ایده‌جویی باز‌‌داشته و موجب می‌شود که در مقابل پیشنهادها جبهه بگیرند. طولی نمی‌کشد که کارکنان متوجه حقیقت ماجرا شده و ایده‌های خود را از بیم عواقب و دردسرهای آن کنار می‌گذارند. یکی از راه‌های غلبه بر این مانع آن است که زیردستان را ترغیب کنیم تا صریح و آشکار مدیرانشان را به چالش بکشند ..


شکوفایی فرهنگ نوآفرینی در گرو آن است که کارکنان در کمال آسودگی خاطر بتوانند جسورانه‌ترین و دیوانه‌وارترین ایده‌های خود را نیز با دیگران در میان بگذارند. اما اغلب آن‌ها از حرف‌زدن می‌ترسند، حتی اگر شاهد برخورد با منتقدان قبلی نبوده باشند ..


ترغیب کارکنان به گفت‌و‌گو، حتی زمانی که پیشنهاداتشان پذیرفته نمی‌شود و درمیان‌گذاشتن ایده‌های جسورانۀ خودتان، از دیگر روش‌های از میان برداشتن این ترس است. عدم سعۀ صدر سازمان در پذیرش ایده‌های ناکارآمد، موجب پدیدارشدن چهرۀ کریهِ هم‌نوایی خواهد شد. در نهایت، گوش‌دادن به طیف وسیعی از ایده‌ها و بینش‌ها، کلید ترویج و جا‌انداختن نواندیشی است ..

اگر در همان ابتدا توفیقی هم نداشتید، دست‌کم مطمئن می‌شوید که هدفتان به‌ا‌ندازۀ کافی بزرگ است .